منشور انتخابات

اساس ، حفظ نظام و هندسه الهی است
نظام اسلامى به انسانها سعادت می دهد. نظام اسلامى هم یعنى آن نظامى که مبنى بر هندسهى الهى است براى جامعه؛ مبنى بر نقشهى خداست در جامعه. خوب، اگر چنانچه با این دید به جامعهى اسلامىِ خودمان نگاه کنیم، خواهیم دید که نظام اسلامى توانسته است یک حرکت عظیمى را در دنیاى اسلام نسبت به این مجموعهى خاص به وجود بیاورد که با هیچ حرکت فردىاى امکانپذیر نبود. یعنى امروز وقتى به دنیاى اسلام نگاه می کنیم، مىبینیم آن جامعهاى که بر شکل و هندسهى الهى تشکیل شده، نظام جمهورى اسلامى است.
اساس، اساس الهى است. البته ضعف هائى وجود دارد؛ باید این ضعفها را جبران کرد و درست کرد و در صدد اصلاح برآمد. مثل این است که فرض بفرمائید یک قطارى بر روى یک ریلى قرار دارد و به سمت یک هدفى دارد حرکت می کند. در داخل این قطار، البته مسلّم است کسانى به وظائفشان عمل می کنند، کسانى عمل نمی کنند، کسانى زمین را کثیف می کنند، آشغال جمع می کنند، کسانى مراقب وظائفشان هستند، کسانى نیستند؛ لیکن این قطار به سمت هدف دارد حرکت می کند و بلاشک به هدف خواهد رسید.
بقیه منشور را در ادامه ی مطلب بخوانید
حجة الاسلام و المسلمین علی عباسی مسئول دفتر استان قزوین معاونت تهذیب حوزه های علمیه هستند
مسائل جزئى داخل جامعه را میشود اصلاح کرد. جزئى که عرض می کنیم، نه اینکه بىاهمیت است - داراى اهمیت است - لیکن مسائل فردى و شخصى و جزئى و مربوط به اشخاص است؛ اینها را میشود اصلاح کرد. اساس این است که انسان بتواند نظام را حفظ کند. چالش اصلى نظام اسلامى از روز اول تا امروز این بوده است؛ یعنى حفظ نظام اسلامى و حفظ این اساس و حفظ آن مرزها و شاخص هائى که این نظام را از بقیهى نظامهاى دنیا جدا می کند.[1]
انتخابات در هندسه الهی امری واقعی است نه صوری و تقلیدی
یکى از مسائل، همین مسئلهى نقش مردم و حضور مردم است - این خیلى چیز بااهمیتى است - که یکى از مظاهر عمدهى آن، انتخابات است. لذا در نظام جمهورى اسلامى، انتخابات یک امر واقعى است؛ یک چیزشکلى و صورى نیست. اینجور نیست که بخواهیم از دیگران تقلید کنیم؛ که چون دیگران به نام دموکراسى انتخابات دارند، ما هم انتخابات داشته باشیم؛ نه، انتخابات یک امر واقعى است براى دخالت دادن نظر مردم و رضاى عامه؛ همانى که در فرمان معروف امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) به مالک اشتر هست که: رضاى عامه را بر سُخط خاصه ترجیح بده، و نترس از سُخط خاصه به خاطر رضاى عامه.
ما باید نگاه کنیم و ببینیم که مردم چه می گویند و چه می خواهند. حضور این مردم برکاتى دارد. یکى ازبرکاتش همین است که وقتى دشمنان نگاه می کنند و مىبینند که مردم پشت سر نظام هستند، احساس می کنند که نمی شود با این نظام معارضه کرد؛ چون با یک ملت نمی شود معارضه کرد. یک رژیم را با انواع و اقسام تضییقات، فشار اقتصادى، تبلیغات گوناگون و جنگ روانى میشود تضعیف کرد یا ساقط کرد؛ اما وقتى ریشهها مردم هستند و این نظام و مسئولین نظام به مردم متصل هستند، دیگر کار دشمن مشکل می شود؛ همچنان که مشکل هم شده و ملاحظه می کنید.
گناه بزرگ و اساس فتنه، نفی رای مردم بود
در این فتنههاى بعد از انتخابات، آن چیزى که اساس قضیه است، این است که رأى مردم و حضور مردم از نظر یک عدهاى نفى شد، مورد خدشه قرار گرفت، نظام تکذیب شد، مورد تهمت قرار گرفت. گناه بزرگى که انجام دادند، این بود. اینها بایست تسلیم میشدند. بالاخره وقتى انتخابات با همین معیارهائى که در اسلام وجود دارد - که حالا بعضى از معیارها و شاخصهائى که براى انتخابات در نظر ما معتبر است، که نظر اسلام است، من عرض می کنم - اتفاق افتاد، بایستى در مقابل قانون، در مقابل داورى قانون تسلیم شد؛ همچنان که باید در مقابل آن داورى که قانون او را معین می کند، تسلیم شد. اگر قانون در مسئلهى مهمى مثل مسئلهى انتخابات یک داورى را مشخص کرده است، یا یک شیوهى داورى را مشخص کرده است، باید تسلیم این بشوند، ولو برخلاف مِیلمان باشد؛ این می شود انتخابات سالم.[2]
آیا تلاش برای جایگزینی وحدت به جای عدالت برای به فراموشی سپردن این گناه بزرگ نبود؟
معیار های انتخابات اسلامی
احترام به رای، تشخیص و رضایت مردم
این انتخابات اگر به همان شکلى که در نظام اسلامى معتبر است، باشد، این خصوصیات را دارد: اولاً درانتخابات، احترام به رأى و تشخیص و رضایت مردم هست. امروز در دنیاى دموکراسى که انتخابات در آنجاها انجام می گیرد و پرچم دموکراسى را اینها بلند می کنند، آنچه وجود ندارد، «رضى العامّة» است؛ مسئله، صورى است؛ در واقع غالباً اینجور است. در کشور آمریکا اینجور است، در کشورهاى معروف دموکراسى دنیا اینجور است. پشت سرِ این کسانى که مىآیند وارد میدان انتخابات می شوند و مبارزهى انتخاباتى می کنند، گروههائى از جبههى خاصه وجود دارند؛ یعنى سرمایهدارها، کمپانىدارها، متنفذین مالى، باندهاى عظیم مالى؛ اینها هستند که دارند کارها را روبهراه می کنند؛ با تبلیغات گمراهکننده و با روشهاى گوناگون، آراء مردم را به این سمت و آن سمت می کشانند. در واقع، دعوا بین کمپانىدارهاست؛ دعوا بین آراء مردم نیست؛ یک چیزِ تخیلى است. در واقع، حکومت دموکراسى در آنجاها حکومت اقلیت است؛ حکومت خواصى است که خواص بودن آنها، نخبه بودن آنها، به خاطر امکانات مالى فراوان آنهاست؛ اینها هستند که دارند سیاستگذارى می کنند.
در انتخاباتِ نظام جمهورى اسلامى اینجور نیست. اینجا مردمند که دارند تصمیم می گیرند، مردمند که دارند تشخیص می دهند. ممکن است این تشخیص یک جا درست باشد، یک جا غلط باشد - بحث در این نیست -اما تصمیمگیر، خود مردم هستند. پشت سر آراء مردم، آراء باندهاى قدرت و ثروت و اینها قرار ندارد. در این انتخابات، واقعاً احترام به رأى مردم است؛ احترام به تشخیص مردم است. باید در مقابل این تشخیص تسلیم شد. این یک مسئله است.[3]
آیا تقسیم بندی مردم به شهروند درجه یک و درجه دو یا احترام به تشخیص وحفظ رضایت عامه منافات ندارد؟
رقابت سالم ضامن نشاط و مسئولیت پذیری مردم
مسئلهى دیگر در انتخابات و اهمیت انتخابات، مسابقه و رقابت سالمى است که وجود دارد؛ نشاط مردمى است که در انتخابات به وجود مىآید. انتخابات چیزى است که موجب می شود مردم احساس کنند مسئولیت دارند، باید تشخیص بدهند، باید بیایند توى میدان. نشاط مردمى، خون تازهاى به رگهاى نظام می ریزد و روح تازهاى می دمد. تحول در مدیریت وجود دارد. این انتخاباتها یکى از بزرگترین محسّناتش این است که از رکود جلوگیرى می کند. [4]
آیا حضور مردم در انتخابات 22 خرداد و راهپیمایی ها9دی و22 بهمن نشان دهنده ظرفیت بالای نظام در رابطه با ایجاد نشاط سیاسی نیست
تحول در عین ثبات
بهترین شکل ادامهى یک نظام اجتماعى این است که در عین ثبات، تحول داشته باشد. رکود بد است و ثبات خوب است. ثبات یعنى استقرار؛ یعنى این چهارچوب، این هندسه، در جاى خود محفوظ باشد، مستقر باشد، ریشهدار باشد؛ در عین حال در داخل این چهارچوب، تحولات، مسابقات و رقابتها وجود داشته باشد. این بهترین شکل است که کشتى نظام در دریاهاى طوفانى بتواند بدون دغدغه حرکت کند. «و هى تجرى بهم فى موج کالجبال»؛این دربارهى کشتى نوح است. کشتى حرکت می کند، در بین امواج گوناگون هم هست؛ لیکن این امواج سهمگین نمی توانند استقرار او را از بین ببرند. این استقرار بایست وجود داشته باشد. البته در درون این استقرار، در درون این چهارچوب، تحول وجود دارد.
بنابراین همهى تحولات باید در چهارچوب باشد. اگر چنانچه کسى وارد میدان رقابت انتخاباتى و مسابقهى انتخاباتى بشود، اما بخواهد چهارچوب را بشکند، او از قاعدهى نظام خارج شده است، از قواعد حرکت انتخاباتى خارج شده؛ این غلط است، این درست نیست. باید همه چیز در چهارچوب نظام باشد. این چهارچوب، قابل تغییر نیست.[5]
تاکید نامزدها بر مرزبندی با مخالفان نظام الهی
تأکید بر خطوط مرزى نظام با مخالفان و دشمنان، در انتخابات لازم است. ممکن است دو نظر مختلف در بارهىیک مسئلهى اجتماعى یا اقتصادى بین نامزدها وجود داشته باشد؛ هیچ مانعى ندارد، این دو نظر را بگویند؛ لیکن مرزبندى کنند با آن چیزهائى که نظراتِ مخالف با نظام است. مشخص بکنند که مرز ما چیست؛ این مرزبندى لازم است. بارها ما بر روى این مرزبندى تأکید می کنیم؛ این به خاطر این است که اگر مرزبندىها ضعیف بشود، مرزها کمرنگ بشود، موجب اشتباه مردم می شود. مثل مرزهاى کشورى، که اگر مرزها تضعیف شد و کمرنگ شد، عدهاى میتوانند داخل مرز بشوند، با قصد خیانت، بدون اینکه شناخته شوند؛ عدهاى می توانند از این مرز خارج بشوند با غفلت، بدون اینکه بدانند دارند از مرز خارج می شوند. لذا بایستى بر مرزها تأکید بشود. اشتباه و خطاى فاحش کسانى که این مرزها را در انتخابات رعایت نمی کنند، همین است که مردم را دچار زحمت می کنند، دچار حیرت می کنند. بایستى خطوط مرزى نظام با مخالفان نظام، با دشمنان نظام، کاملاً مشخص شود، بر آن تکیه شود و از مخالفان نظام اعلام برائت بشود.[6]
اهمال جایز نیست، میخواهند نظام مبتنی بر اطاعت خدا و رسول نباشد.
روى مسئلهى اصلى نظام و نقشهى نظام و کلیت نظام هیچ اهمالى را نباید روا بداریم. مسائل درجهى دوئى وجود دارد که البته اینها را می توان حل کرد. مسئلهى اصلى همین مسائلى است که در طول این هشت نُه ماهِ بعد از انتخابات، محل اختلاف بوده است بین مجموعهى نظام اسلامى و مجموعهى کفر و استکبار، که اینجا کسانى حرفهاى آنها را تکرار کردند.
آنها می خواهند نظام اسلامى، نظام دینى، نظام مبتنى بر اطاعت از خدا و رسول وجود نداشته باشد. هر آن چیزى که تضمین کنندهى اطاعت عمومى این نظام است، براى آنها دشمن محسوب می شود؛ علیهاش اقدام می کنند، علیهاش فعالیت می کنند، همهى تلاش خودشان را براى زدن آن متمرکز می کنند. این طرف قضیهبایستى تلاش و سعى خودش را بکند، براى اینکه همین ارکان اصلى را، این مبانى و مبادى اصلى را حفظ کند. مسئلهى اصلى را نبایستى مغفولٌعنه قرار داد.
صریح و روشن هم بایستى خطوط را مشخص کرد. یعنى آن کسانى که پایبند به نظام اسلامى و پایبند به حضور مردم - با همین انگیزه و ایمانى که مردم دارند - هستند، باید مرزشان با کسانى که دلشان نمی خواهد این حرکت به این شکل، اسلامى ادامه پیدا کند، روشن کنند[7]
برگرفته از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری / زمستان 88
[1] . آیا انتقاد از سیاستهای استکبار ستیزانه نظام در راستای حفظ هندسه الهی نظام می تواند تلقی شود؟
[2] . آیا تلاش برای جایگزینی شعار وحدت به جای عدالت برای به فراموشی سپردن این گناه بزرگ نبود؟
[3] . آیا تقسیم بندی مردم به شهروند درجه یک و درجه دو با احترام به تشخیص و حفظ رضایت عامه منافات ندارد؟
[4] . آیا حضور مردم در انتخابات22 خرداد و راهپیمایی های 9 دی و 22 بهمن نشان دهنده ظرفیت بالای نظام در رابطه با ایجاد نشاط سیاسی نیست؟
[5] . آیا تلاش برای ایجاد تحولات خارج از چارچوب قانون اساسی و اصل ولایت فقیه منجر به خروج بعض افراد از قاعده نظام نشده است؟
[6] . آیا کسانی که توسط شبکه های ماهواره ای نظام های سلطه گر تبلیغ و ترویج می شوند و اتاق فکرشان در خانه دشمن است، توانایی مرزبندی با دشمن را دارند؟
اینکه وارد فاز انتخابات شده اید قابل تقدیر است و از اینکه دینتان عین سیاستتان است تشکر میکنم.
ولی با این که شما روحانی هستید و نور چشم ملت، باید عرض کنم بی انصاف و بی منطق هستید.
چرا که در نظر سنجی سمت چپ وبلاگتان نامی از فصیحی رامندی نبرده اید. اگرچه برخی دیگر را هم نام نبرده اید ولی حاج فصیح از آن برخی ها بزرگتر است.
آن موقع که شما نمیدانم چند سالتان بود و کجا بودید این حاج فصیح به جای شما هفت سال اسیر بود. با اینکه خودم آقای عباسی را دوست دارم و برای ایشان هم کار می کنیم ولی معتقدم فصیحی یک سر و گردن از ایشان بالاتر است. ای کاش بدانید و کمی تحقیق کنید. والسلام علیکم.