بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین.
خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدردانـى شده وگناه مرا در این ماه آمرزیده وکردارم را در آن مورد قبول وعیب مرا در آن پوشیده اى شنواترین شنوایان.
تکخوانی دعای روز بیست و ششم ماه رمضان
همخوانی زیبای دعای روز بیست و ششم
اللهم اجعل سعیی فیه مشکوراً
خدایا! در این روز کوششم را در راه طاعتت بپذیر و به من پاداش خیر عنایت کن.
در هر مسئله ای ابتدا باید برویم سراغ قرآن؛ در این مورد هم اول به کتاب همه ی کتاب ها، قرآن مراجعه میکنیم.
قرآن مجید هم در باره «سعی» و «تشکر خدا از مومن» آیاتی دارد.
الف) سعی و کوشش انسان در قرآن
1- هیچ چیز جز سعی انسان مال انسان نیست:
و أَن لیسَ للانسان إلاّ ما سعی ؛ و أَنَّ سعیَهُ سوفَ یُری. یعنی: و اینکه برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست ؛ و اینکه تلاش او بزودی دیده می شود.( نجم/39 و 40 )
در ادبیات عرب «ل » نشانه مالکیت حقیقی است. انسان تنها مالکیت اعمال خوب و یا بد خود را دارد. عمل او تا ابد برای انسان باقی می ماند؛ اما چیزهای دیگری که انسان فکر می کند که برای اوست و مالک آنها می باشد ، مانند مال و مقام و فرزند و ... ، همه در دنیا همراه انسان است و تازه در دنیا هم مالک حقیقی انسان نیست، بلکه مالک حقیقی خداست.
ما که از خداوند در این روز تلاش مقبول و مشکور می خواهیم خداوند به ما اطمینان می دهد که تلاش ما به زودی دیده خواهد شد.
2- در شروع روز بزرگ همه به فکر سعی و تلاش خود می افتند.
فَإذا جاءَتِ الطّامّةُ الکبری ؛ یَومَ یتذکّرُ الانسانُ ما سعی. یعنی: هنگامی که آن حادثه ی بزرگ رخ دهد ؛ در آن روز انسان به یاد کوشش هایش می افتد.(نازعات/34-35)
3- سعی مردم گوناگون است و پاداش و جزای گوناگون هم دارد.
إنَّ سعیَکم لشتّی ؛ فأَمّا مَن أَعطی و اتَّقی ... فسنُیسِّره للیُسری... و امّا من بَخِلَ و استغنس ... فسنیسره للعسری. یعنی: که سعی و تلاش شما مختلف است ؛ امّا آنکس که در راه خدا انفاق کند و پرهیزکاری پیش گیرد ... ما او را در مسیر آسانی قرار می دهیم. امّا کسی که بخل ورزد و از این راه بی نیازی طلبد ؛ بزودی او را در مسیر دشواری قرار می دهیم. (لیل/4-10)
سعی و تلاش مشکور که در پس آن برخورداری از نعمات و پاداش های دنیوی و اخروی الهی است؛ نیازمند شرایطی است، که یکی از این شرایط، انفاق در راه خدا است و بخل نورزیدن.
4- سعی غیر مشکور و اعمال حبط و نابود شده
قل هل نُنبّئُکم بالاخسرینَ اَعمالاً ؛ الّذینَ ضلَّ سعیُهم فی الحیاة الدّنیا و هم یَسَبونَ اَنَّهم یُحسِنونَ صُنعاً ؛ یعنی: بگو: « آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین مردم در کارها ، چه کسانی هستند؟ ؛ آنها که سعی و تلاش هایشان در زندگی دنیا گم و نابود شده؛ با این حال، می پندارند کار نیک انجام داده اند. »(کهف/104-105)
گاهی انسان کار خلاف و گناهی انجام می دهد و فکر می کند که کار خوب و مهمی بوده است.به این می گویند جهل مرکب. خداوند هم این گونه افراد را، زیانکارترین مردم نام نهاده که دلیلش هم روشن است؛ کسانی که کار اشتباه و خلاف و گناهی انجام می دهند و می دانند که کارشان خلاف و گناه است، ممکن است که به خود بیایند و برگردند و توبه کنند و جبران ما فات نمایند. اما آنهایی که گناه کارند و در عین حال، گناهشان را عبادت و اعمال بدشان را نیکوکاری می پندارند، نه تنها در صدد جبران نیستند، بلکه با شدّت هرچه تمام تر به کار خود ادامه می دهند. نمونه بارز و آشکار اینگونه افراد «خوارج نهروان» هستند.
ب) شکور و قدر دان بودن پروردگار در قرآن
تذکر این نکته ضروری است که، اعمالی که خالص و برای خدا باشد و برای تشکر و سپاس و پاداش غیر خدا انجام داده نشود، خداوند می پذیرد و قدردانی می کند و پاداش می دهد. اما اگر برای سپاس و پاداش مردم باشد خداوند هم ، برای گرفتن پاداش و جزا و سپاس به همان مردم واگذار می کند.
در سوره مبارکه ی انسان، و در آیات مربوط به انفاق امیر مومنان علی ع و حضرت زهرا س؛ هنگامی که انفاق می کنند می گویند: انّما نُطعمکم لوجه الله لا نُرید منکم جزاءً و لا شکوراً. یعنی: (و می گویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم.( انسان/9) ؛ که به همین خاطر خداوند تقریباً هفده تا از نعمت های بهشتی را برای جزای این کار خالص برای آنها می شمارد. و بعد می فرماید: «کان سعیکم مشکوراً». که نشان دهنده ی این مسئله است که ، صرف عمل اهمیت ندارد بلکه نیت و هدف اعمال از اهمیّت بسیار بیشتری برخوردار است.
1- خداوند پاداش می دهد و قدر دان است.
اِنَّ هذا کان لکم جزاءً و کان سعیکم مشکوراً. یعنی: این پاداش شماست، و سعی و تلاش شما مورد قدردانی است.(انسان / 22)
2- قدر دانی خداوند برای عاشقان آخرت است
و مَن اَرادَ الاخرةَ و سَعی لها سَعیاً و هو مؤمنٌ فاُولئک کان سَعیُهم مشکوراً. یعنی: و آن کس که سرای آخرت را بطلبد، و برای آن سعی و کوشش کند، در حالی که ایمان داشته باشد،سعی و تلاش او، قدر دانی می شود و (از سوی خدا) پاداش داده خواهد شد.(إسراء / 19)
این تعبیر خداوند که سعی شان پاداش داده خواهد شد از اینکه بگوید پاداششان بهشت است، بسیار جامع تر و والاتر و برتر است.
3- خداوند حسنات را چند برابر می کند و به واسطه ی حسنات گناهان ما را می بخشد؛ چون «شکور» است.
اِن تُقرضُوا اللهَ قَرضاً حَسناً یُضاعِفهُ لکم و یَغفِر لکم ؛ و اللهُ شکورٌ حلیمٌ. یعنی: اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را برای شما مضاعف می سازد و شما را می بخشد؛ و خداوند شکر کننده و بردبار است.( تغابن / 17)
4- بهشتیان هم می گویند خداوند «شکور» است.
و قالوا الحمدُ للهِ الّذی اَذهبَ عنّا الحَزَنَ ، اِنَّ ربَّنا لَغفورٌ شکورٌ. یعنی: آنها (بهشتیان) می گویند: « حمد (وستایش) برای خداوندی است که اندوه ما را از ما بر طرف ساخت؛ پروردگارِ ما آمرزنده و سپاسگزار است.(فاطر / 34)
5- خداوند نسبت به اعمال بندگان مومن خود شکر گزار است.
لیُوفِّیَهم اُجورهم و یَزیدَهم مِن فضله، اِنَّه غفورٌ شکورٌ. یعنی: ( آنها این اعمال را انجام می دهند) تا خدا اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش برآنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است.( فاطر/30) قبل از این آیه شریفه خداوند در باره تلاوت قرآن و اقامه نماز و انفاق و خشیت الهی بندگان خود می گوید.
6- اگر شکر گزار بودیم خدا هم شکر گزار است.
ما یَفعَلُ بِعذابِکم اِن شَکَرتُم و آمنتُکم ؛ و کان اللهُ شاکراً علیماً. یعنی: خدا چه نیازی به مجازات شما دارد اگر شکر گزاری کنید و ایمان بیاورید؟! ؛ خدا شکر گزار و آگاه است.( نساء/147 )
7- پیامبر هم برای امر عظیم نبوّت از مردم اجر نخواست تا خدا سپاسگزار و شکرگزارش باشد.
قل لا اَسئَلُکم علیه اَجراً الاّ المودّةَ فی القربی ؛ و مَن یَقتَرف حَسنةً نَزِد لهُ فیها حُسناً ؛ اِنَِ اللهَ غفورٌ شکورٌ. یعنی: بگو: « من هیچ پاداشی از شما برای رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم ؛ و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی اس می افزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است. (شوری / 23 )
و ذنبی فیه مغفوراً
و در این روز، گناهم را ببخش
عوامل و ایباب آمرزش اموری هستند که در آیات و روایات به آنها اشاره شده است. که خود چند پست از وبلاگ نیازمند بیان آنهاست.
اسباب آمرزش
در قرآن:
1- توبه (سوره تحریم، آیه8 ) ؛ 2- ایمان و عمل صالح (محمد/2)؛ 3- تقوی (انفال/2) ؛ 4 و 5 و 6- هجرت و جهاد و شهادت (آل عمران/195) ؛ 7- انفاق (بقره/71) ؛ 8- قرض الحسنه (تغابن/17) ؛ 9- پرهز از گناهان کبیره (نساء/31) ؛ 10- حسنات و خوبی ها ( هور/114)
در روایات:
1- مرض ها و بیماری ها 2- کیفر دنیوی 3- احزان و غم و اندوه 4- اغاثة الملهوف ، فریادرسی ستمدیدگان 5- حسن خلق و اخلاق نیکو 6- استغفار ملائکه 7- کثرة السجود ، سجده های زیاد 8- حج و عمره 9- صلوات بر محمد و آل محمد ص 10- مرگ برای مؤمنین 11- نماز با شناخت حق نماز
و عملی فیه مقبولاً
و عملم را در این روز قبول کن.
اعمالی که ما انجام می دهیم دسته شرایط دارد: اول شرایط صحت اعمال ما هست که فقه و مراجع تقلید عهده دار این امر هستند. و مهمتر از مسائل فقهی اعمال، شرایط قبولی اعمال و عبادات ما هستند. مثل شرط اقتصادی، که هر جا در قرآن حرف از صحبت با خدا و نماز است، حرف از زکات و تزکیه مال هم هست. و بعد از آن و در درجات بالاتر شرایط کمال عبادات ما هستند. مثل روزه در گرما و طولانی بودن روزها.
قبولی اعمال هم شرایطی دارد. که بعد از شرایط صحت اعمال است ولی اهمیت بسیار بیشتری نسبت به شرایط صحت اعمال دارد. چرا که امیر مؤمنان حضرت علی ع می فرماید: کونوا علی قبول العمل اَشدُّ عنایةً منکم علی العمل. یعنی:بر قبولی عمل بشتر از انجام خود عمل عنایت و توجه داشته باشید.
در باره ی مراتب و درجات، اعمال مراجعه شود به شرح دعای روز هفدهم ماه رمضان، اعمال صالح،در همین وبلاگ.
شرایط قبولی اعمال هم چند مورد در قرآن و روایات ذکر شده که نیاز به فرصتی بیشتر برای بیان آنهاست.
1- شرط اعتقادی 2- شرط سیاسی و ولایی 3- شرط اخلاقی 4- شرط اقتصادی 5- شرط اجتماعی
و عیبی فیه مستوراً
و در این روز عیبم را بپوشان
خداوند ستّار العیوب هست و اگر عیوب ما را از هم نمی پوشاند زندگی کردن در اجتماع و جامعه و خانواده برای ما غیر ممکن می شد.
خداوندا! عیوب ما را از صاحب العصر و الزمان بپوشان و آبروی ما را در نزد امام مهدی عجل الله تعال فرجه الشّریف حفظ نما.
یا اَسمعَ السامعین
ای شنواترین شنواین
ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم
اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم
این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم
قدم برداریم
التماس دعا توفیق مزید
ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم
اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم
این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم
قدم برداریم
التماس دعا توفیق مزید
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ
بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبینَ.
خدایا وا مگذار مرا در این روز در پى نافرمانیت روم ومزن مرا با تازیانه کیفر ودور وبرکنارم بدار از موجبات خشمت بحق احسان ونعمتهاى بى شمار تو اى حد نهایى علاقه واشتیاق مشتاقان.
تکخوانی دعای روز ششم ماه رمضان
و لا تضربنی بسیاط نقمتک
و به ضربت تازیانه قهرت کیفر مکن
در دعای کمیل امیر المومنین ع به کمیل اینگونه می آموزد با خداوند نیایش کند :
اللهمّ اغفر لی الذّنوب الّتی تُنزلُ النّقم ، الّلهمّ اغفر لی الذّنوب الّتی تُغیّر النّعم ، الّلهمّ اغفر لی الذّنوب الّتی تُنزلُ البلاء
خدایا! بیامرز بر من گناهانی را که نقمت و بدبختی را نازل می کنند ، خدایا! گناهانی را که نعمت ها را تغییر می دهند بیامرز ، خدایا! آن گناهانی را که بلا را نازل می کنند بر من ببخش و بیامرز
آیة الله جوادی عاملی در تفسیر تسنیم می فرماید :
گاهى بر اثر ناسپاسى، نعمت به نقمت و عذاب تبدیل مى شود: فلا تعجبک اءموالهم و لااءولادهم انّما یریداللّه لیعذبهم بها فى الحیوة الدنیا و همین اندام هاى آدمى که از نعم الهى است به صورت سربازى از سربازان الهى علیه انسان تبه کار به کار گمارده مى شود: اءعضاءکم شهوده و جوارحکم جنوده و به جاى آنکه از جاى دیگر عذابى چون صاعقه بر انسان خاطى و ناسپاس فرود آید، دست و پا و زبان و مال و فرزندش به ابزارى براى گرفتار شدن وى به عذاب مبدل مى گرد و در این حال اگر مهلتى به آنان داده شود، در جهت کیفر سخت آنان خواهد بود: و لا یحسبنّ الذین کفروا اءنّما نملى لهم خیر لانفسهم انّما نملى لیزدادوا اثما.
از برخى آیات بر مى آید که این تبدیل نعمت به نقمت، به تدریج صورت مى پذیرد
در سوره مبارکه ابراهیم آیه 28 می خوانیم :
در روایات زیادی ظلم و اعانت بر آن را باعث بروز نقمت و انتقام الهی بیان می کند ؛
امیر مومنان و مولای عارفان علی ع می فرماید:
و لیسَ شیءٌ أدّی إلی تغییرِ نعمة الله و تعجیل نقمته من إقامةٍ علی ظلمٍ ؛ فإنَّ اللهَ سمیعٌ دعوةَ المضطهدین.
ترجمه : برای تغییر دادن نعمت خدا و شتاب بخشیدن به خشم و عذاب و نقمت او هیچ چیز موثرتر از پافشاری در ظلم و ستمگری نیست ؛ زیرا خداوند دعای ستمدیدهگان را می شنود و همواره در کمین ستمکاران است. نهج البلاغه نامه 53
ظلم صدام بر علیه ملت شریف و مومن جمهوری اسلامی ایران و اعانت و همکاری مردم آن کشور بر او باعث شد تا نعمت امنیت که این نعمت در قرآن هم ذکر شده از آنها گرفته شد .
ــــــــــــــــــــ
و زحزحنی فیه من موجبات سخطک
و از موجبات سخط و غضب و خشم خود ما را دور گردان
از خدا می خواهیم که ما را مورد خشم و غضب خود قرار ندهد و خود ما هم نباید کارهایی که موجبات سخط الهی را فراهم می کند انجام بدهیم.
در قرآن کتاب انسان سازی می خوانیم :
أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ کَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ
چه کارهایی موجب غضب خداوند قهار می شود؟
هر نافرمانی و سرپیچی که در فراز اول دعای روز ششم گذشت باعث سخط خدا می گردد.
در دعا می خوانیم : و أعنّا علی صیامه بکفّ الجوارح عن معصیتک ؛ یعنی : ما را یاری فرما بر روزه گرفتن به وسیله ی نگهداری و باز داشتن اعضا و جوارح از معاصی تو ؛ یعنی خداوند با بازداشتن جوارح از معصیت خشنود می شود و با معصیت بر ما غضب می کند .
در فرازهای بعدی این دعا با خدا اینگونه نیاش می کنیم :
حتّی لا نُضغیَ بأسماعنا الی لغوٍ .. تا سخن بیهوده گوش ندهیم
و لا نُسرِعَ بأبصارنا الی لهوٍ .. تا به تماشای لهو نشتابیم
و حتّی لا نَبسُطُ أیدیَنا الی محظورٍ .. و تا به حرامی دست دراز نکنم
و لا نَخطُوَ بأقدامنا الی محجورٍ .. و تا به ممنوع تو گام بر ندارم
و حتّی لا تَعیَ بُطوننا الّا ما حلّلتَ .. و تا شکم های ما جز به حلال های تو پر نشود
و لا تَنطقُ ألسنَتَنا الّا بما مَثَّلتَ .. و تا زبان ما به غیر آنچه خودت گفته ای گویا نگردد.
در این نیلیش آنچه که موجبات سخط الهی را فراهم می آورد از خواوند می خواهیم که به ما ترک این معاصی را عنایت کند و ما را در این امر یاری رساند.
امام العارفین زین العابدین حضرت سجاد ع در جواب کسی که برایش نوشت خیر دنیا و آخرت در چیست؟ نگاشتند :
بسم الله الرحمن الرحیم ؛ أمّا بعد ، فانَّ مَن طَلَبَ رضا اللهِ بسَخَطِ النّاس کفاهُ اللهُ امور النّاس ؛ و مَن طَلَبَ رضا النّاس بَُخَطِ الله وَکَلَهُ الله إلی الناس ، و السّلام.
ترجمه : هر که خشنودی خدا را با ناخشنودی مردم بطلبد، خداوند او را از امور مردم بی نیاز کند ؛ و هر که خشنودی مردم را با سخط و ناخشنود کردن خدا بجوید، خداوند او را به مردم واگذارد.
بمنّک و أیادیک یا منتهی رغبة الرّاغبین
به حق احسان و نعمت های بیشمارت ای منتهای آرزوی مشتاقان
التماس دعا توفیق مزید
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اجعلنی فیه من المستغفرین و اجعلنی فیه من عبادک الصالحین القانتین, و اجعلنی فیه من اولیائک المقربین، برأفتک یا ارحم الراحمین
«والّذینَ لا یَشهَدونَ الزُّورَ و اِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما؛ و آن کسان که به ناحق شهادت نمی دهند و چون به [کار] بیهود بگذارند، کریم وار درگُذرند.»
یعنی بندگان برگزیده حق آنانند که حاضر نشوند به مجالس اهل کذب و مشاهده باطل، و یا گواهی ندهند به باطل و ناروا، یعنی اقامه شهادت کاذب نکنند و یا حاضر نگردند به محل اجتماع مشرکان و یهود و نصارا و یا به بازی گاهِ ایشان و یا به صحبت فاسقان و بدعت گذاران و فاسقان و یا به مجلس شرک.
و «زور» به معنی کذب و دروغ است و هیچ کذب، از شرک بدتر نیست و یا به مجلس غِنا و یا مجلسی که باطل در آن، آراسته شده است، یعنی باطل را به صورت حق نمایاندن.
پس، عبادالرحمن، متنفرّند از همنشینی با کاذبان و گناهکاران و سایر اهل فسق و بطلان؛ پس حاضر نمی شوند در مجلس ایشان و نزدیک آن نمی گردند، به جهت تنزُّه از مخالطه شرّ و اهل آن و برای صیانت دین خود از چیزی که به آن آسیب برساند. زیرا که مشاهده باطل، شرکت در آن است و از این رو گفته اند: نظر کنندگان به هر چه شریعت، تجویز آن نکرده، شریکانند با کنندگان آن؛ چه، حضور ایشان دلیل رضاست به آن و موجب کثرت اهل مجلس آن، و دیگر آن که، علت حاضر شدن در آن، به جهت استحسان نُظّار است و رغبت ایشان در نظر کردن در آن. و در مواعظ عیسی بن مریم علیه السلام واقع شده که: بپرهیزید از مجالست خطاکاران.
پس این بندگان خدا که دارای خصال و صفات ستوده هستند، اگر به چیزی ناپسند عقلاً، غیر مجوز شرعا بگذرند، بگذرند در حالتی که کریمان و بزرگواران باشند یعنی مُکرَّم نَفْس خود باشند و آن را دور دارند از آن که بایستند بر آن و تامل کنند در آن.
و مراد آن است که اگر دشنام بشنوند، از آن اِعراض نمایند و کسی که استعانت جوید از ایشان بر امر حقّی، اعانت ایشان کنند.
و گفته اند: مراد به لغوِ معاصی است. یعنی چون به اهل لغو بگذرند، زود گام برگیرند و بروند و نفس خود را بزرگ دارند از آن که توقف نمایند و با ایشان در آن کار، شروع کنند.
و لغو، فعلی است که در آن هیچ فایده نباشد و لهذا، کلمه بی فایده را لغو می گویند.
3 -گوش هوش و چشم بصیرت
«و الَّذینَ اِذَا ذُکِّروا بِایتِ رَبِّهِم لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمّا و عُمیانا؛ و آن کسان که چون ایشان را به آیات پروردگارشان پند دهند، چون کران و کوران به سجده نیفتند.»
دیگر بندگانِ حق آنانند که چون پند داده شوند به آیت های پروردگار ایشان، یعنی مواعظ قرآن، به روی در نیفتادند بر آن در حالتی که کَران باشند و نشنوند آن را، و کورانند که نبینند آن را. یعنی اقامت نکنند بر آن در حالتی که نشنوند و آن را نبینند آن چیزی را که در اوست، مانند کسی که اصلاً نشنود و نبیند چون منافقان و اتباعِ ایشان که به جهت اظهار حرص شدید ایشان بر استماع آن بر روی زمین افتند اما مانند کران و گُنگان باشند در عدم شنیدن و دیدن. مراد آن است که به گوشِ هوش شنیدند و به دیده بصیرت، جلوه های جمالِ آن را دیدند، پس مراد از نفی، نفی حال است که سمع و بَصَر است، نه نفی فعل که سجده است. حاصل اینکه، عباد الرَّحمن، از آیات الهی تغافل نورزیدند و به گوشِ طاعت شنیدند و به دیده بصیرت دیدند و از آن اعتبار گرفتند و بر وفق آن عمل نمودند.
4 -روشنی چشم
«و الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِن اَزواجِنا و ذُرّیاتِنا قُرَّةَ اَعْیُنٍ واجْعَلْنا لِلمُتتَّقینَ اِماما؛ و آن کسان که می گویند: پروردگار ما! ببخش بر ما از جفت هایمان و فرزندانمان روشنایی دیدگان، و ما را برای پرهیزگاران، پیشوا قرار ده.»
و دیگر از عبادُ الرَّحمن آنانند که از روی نیاز می گویند که: ای پروردگار ما! ببخش ما را از زنان ما و فرزندان ما کسی که روشنی دیده ها بُوَد. یعنی ما از ایشان خوشدل و شادمان باشیم. و مراد، اهالی و اولاد صالحند زیرا که مؤمن، چون اهل و وُلْدِ خود را صالح و متقی بیند، دلِ او شاد و چشم او روشن می گردد.
حاصل کلام آن است که: ایشان در دعا می گویند که تقوی و صلاحیت و علم ما را به مرتبه ای رسان که همه مردمان قصدِ ما کنند و اقتدا به ما نمایند؛ و گویند که معنی آن است که: با ما لطفی کن که چون ذکر متقیان رَوَد، ما را پیش از همه ذکر کنند و بیش از همه ستایند.
و نیز گفته اند: خدایا! توفیق ده ما را که اقتدا کنیم به کسانی که پیش از ما بودند از صُلَحا و اتقیا تا اقتدا کنند به ما، آنانی که بعد از ما باشند.
در قرآن حدود 86 بار از واژه ی صالح استفاده شده است.
پروردگرا به ما توفیقی عنایت فرما که تا با اعمالمان بتوانیم از بندگان صالح و مطیع تو باشیم
واجعلنی فیه من اولیائک المقربین
با ایمان و عمل صالح انسان مقرب درگاه الهی می گردد، یعنی ما که این خواسته را از خداوند داریم خود ما هم باید کاری کنیم که از بندگان مقرب درگاهش باشیم و آن ایمان و عمل صالح است.
وَمَا أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُم بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِندَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا
فَأُوْلَئِکَ لَهُمْ جَزَاء الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِی الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ
ترجمه: و اموال و فرزندانتان چیزى نیست که شما را به پیشگاه ما نزدیک گرداند، مگر کسانى که ایمان آورده و کار شایسته کرده باشند، که آنها را بدانچه کردهاند دو برابر پاداش است و آنها در غرفههاى [بهشتى] آسوده خاطر خواهند بود. سوره سبا آیه 37
اگر بخواهیم مقرب درگاه الهی باشیم باید اول مقرب مقربین او شده باشیم؛ پیامبر اکرم ص می فرماید:
أقربکم منّی غداً فی المواقف؛ نزدیک ترین شما به من در روز قیامت؛
1 - أصدقکم للحدیث کسی است که از همه راستگوتر
2 - و اداکم للامانة امانتدارتر از همه
3 - اوفاکم بالعهد پیمان نگهدارتر از همه
4 - أحسنهم خلقاً خوش اخلاق تر از همه
5 - أقربهم من الناس نزدیک تر از همه به مردم
برافتک یا ارحم الراحمین
به حق لطف و رافتت ای مهربان ترین مهربانان عالم
نماز و روزه تان قبوا التماس دعا
در ادامه مطلب دعاهای هر روز به صورت صوتی و تصویری آماده شنیدن و دانلود کردن می باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اجعلنی فیه من المستغفرین و اجعلنی فیه من عبادک الصالحین القانتین, و اجعلنی فیه من اولیائک المقربین، برأفتک یا ارحم الراحمین
بار الها!
در این روز مرا از جمله استغفار کنندگان حقیقی قرار ده
مرا در زمره بندگان خداترس و صالح خویش به شمار آور
و مرا در این روز از هم نشینان خاص خود قرار ده
به حق دوستی و شفقتت ای مهربان ترین مهربانان
«والّذینَ لا یَشهَدونَ الزُّورَ و اِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما؛ و آن کسان که به ناحق شهادت نمی دهند و چون به [کار] بیهود بگذارند، کریم وار درگُذرند.»
یعنی بندگان برگزیده حق آنانند که حاضر نشوند به مجالس اهل کذب و مشاهده باطل، و یا گواهی ندهند به باطل و ناروا، یعنی اقامه شهادت کاذب نکنند و یا حاضر نگردند به محل اجتماع مشرکان و یهود و نصارا و یا به بازی گاهِ ایشان و یا به صحبت فاسقان و بدعت گذاران و فاسقان و یا به مجلس شرک.
و «زور» به معنی کذب و دروغ است و هیچ کذب، از شرک بدتر نیست و یا به مجلس غِنا و یا مجلسی که باطل در آن، آراسته شده است، یعنی باطل را به صورت حق نمایاندن.
پس، عبادالرحمن، متنفرّند از همنشینی با کاذبان و گناهکاران و سایر اهل فسق و بطلان؛ پس حاضر نمی شوند در مجلس ایشان و نزدیک آن نمی گردند، به جهت تنزُّه از مخالطه شرّ و اهل آن و برای صیانت دین خود از چیزی که به آن آسیب برساند. زیرا که مشاهده باطل، شرکت در آن است و از این رو گفته اند: نظر کنندگان به هر چه شریعت، تجویز آن نکرده، شریکانند با کنندگان آن؛ چه، حضور ایشان دلیل رضاست به آن و موجب کثرت اهل مجلس آن، و دیگر آن که، علت حاضر شدن در آن، به جهت استحسان نُظّار است و رغبت ایشان در نظر کردن در آن. و در مواعظ عیسی بن مریم علیه السلام واقع شده که: بپرهیزید از مجالست خطاکاران.
پس این بندگان خدا که دارای خصال و صفات ستوده هستند، اگر به چیزی ناپسند عقلاً، غیر مجوز شرعا بگذرند، بگذرند در حالتی که کریمان و بزرگواران باشند یعنی مُکرَّم نَفْس خود باشند و آن را دور دارند از آن که بایستند بر آن و تامل کنند در آن.
و مراد آن است که اگر دشنام بشنوند، از آن اِعراض نمایند و کسی که استعانت جوید از ایشان بر امر حقّی، اعانت ایشان کنند.
و گفته اند: مراد به لغوِ معاصی است. یعنی چون به اهل لغو بگذرند، زود گام برگیرند و بروند و نفس خود را بزرگ دارند از آن که توقف نمایند و با ایشان در آن کار، شروع کنند.
و لغو، فعلی است که در آن هیچ فایده نباشد و لهذا، کلمه بی فایده را لغو می گویند.
3 -گوش هوش و چشم بصیرت
«و الَّذینَ اِذَا ذُکِّروا بِایتِ رَبِّهِم لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمّا و عُمیانا؛ و آن کسان که چون ایشان را به آیات پروردگارشان پند دهند، چون کران و کوران به سجده نیفتند.»
دیگر بندگانِ حق آنانند که چون پند داده شوند به آیت های پروردگار ایشان، یعنی مواعظ قرآن، به روی در نیفتادند بر آن در حالتی که کَران باشند و نشنوند آن را، و کورانند که نبینند آن را. یعنی اقامت نکنند بر آن در حالتی که نشنوند و آن را نبینند آن چیزی را که در اوست، مانند کسی که اصلاً نشنود و نبیند چون منافقان و اتباعِ ایشان که به جهت اظهار حرص شدید ایشان بر استماع آن بر روی زمین افتند اما مانند کران و گُنگان باشند در عدم شنیدن و دیدن. مراد آن است که به گوشِ هوش شنیدند و به دیده بصیرت، جلوه های جمالِ آن را دیدند، پس مراد از نفی، نفی حال است که سمع و بَصَر است، نه نفی فعل که سجده است. حاصل اینکه، عباد الرَّحمن، از آیات الهی تغافل نورزیدند و به گوشِ طاعت شنیدند و به دیده بصیرت دیدند و از آن اعتبار گرفتند و بر وفق آن عمل نمودند.
4 -روشنی چشم
«و الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِن اَزواجِنا و ذُرّیاتِنا قُرَّةَ اَعْیُنٍ واجْعَلْنا لِلمُتتَّقینَ اِماما؛ و آن کسان که می گویند: پروردگار ما! ببخش بر ما از جفت هایمان و فرزندانمان روشنایی دیدگان، و ما را برای پرهیزگاران، پیشوا قرار ده.»
و دیگر از عبادُ الرَّحمن آنانند که از روی نیاز می گویند که: ای پروردگار ما! ببخش ما را از زنان ما و فرزندان ما کسی که روشنی دیده ها بُوَد. یعنی ما از ایشان خوشدل و شادمان باشیم. و مراد، اهالی و اولاد صالحند زیرا که مؤمن، چون اهل و وُلْدِ خود را صالح و متقی بیند، دلِ او شاد و چشم او روشن می گردد.
حاصل کلام آن است که: ایشان در دعا می گویند که تقوی و صلاحیت و علم ما را به مرتبه ای رسان که همه مردمان قصدِ ما کنند و اقتدا به ما نمایند؛ و گویند که معنی آن است که: با ما لطفی کن که چون ذکر متقیان رَوَد، ما را پیش از همه ذکر کنند و بیش از همه ستایند.
و نیز گفته اند: خدایا! توفیق ده ما را که اقتدا کنیم به کسانی که پیش از ما بودند از صُلَحا و اتقیا تا اقتدا کنند به ما، آنانی که بعد از ما باشند.
در قرآن حدود 86 بار از واژه ی صالح استفاده شده است.
پروردگرا به ما توفیقی عنایت فرما که تا با اعمالمان بتوانیم از بندگان صالح و مطیع تو باشیم
واجعلنی فیه من اولیائک المقربین
با ایمان و عمل صالح انسان مقرب درگاه الهی می گردد، یعنی ما که این خواسته را از خداوند داریم خود ما هم باید کاری کنیم که از بندگان مقرب درگاهش باشیم و آن ایمان و عمل صالح است.
وَمَا أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُم بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِندَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا
فَأُوْلَئِکَ لَهُمْ جَزَاء الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِی الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ
ترجمه: و اموال و فرزندانتان چیزى نیست که شما را به پیشگاه ما نزدیک گرداند، مگر کسانى که ایمان آورده و کار شایسته کرده باشند، که آنها را بدانچه کردهاند دو برابر پاداش است و آنها در غرفههاى [بهشتى] آسوده خاطر خواهند بود. سوره سبا آیه 37
اگر بخواهیم مقرب درگاه الهی باشیم باید اول مقرب مقربین او شده باشیم؛ پیامبر اکرم ص می فرماید:
أقربکم منّی غداً فی المواقف؛ نزدیک ترین شما به من در روز قیامت؛
1 - أصدقکم للحدیث کسی است که از همه راستگوتر
2 - و اداکم للامانة امانتدارتر از همه
3 - اوفاکم بالعهد پیمان نگهدارتر از همه
4 - أحسنهم خلقاً خوش اخلاق تر از همه
5 - أقربهم من الناس نزدیک تر از همه به مردم
برافتک یا ارحم الراحمین
به حق لطف و رافتت ای مهربان ترین مهربانان عالم
نماز و روزه تان قبوا التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اجعلنی فیه من المستغفرین و اجعلنی فیه من عبادک الصالحین القانتین, و اجعلنی فیه من اولیائک المقربین، برأفتک یا ارحم الراحمین
بار الها!
در این روز مرا از جمله استغفار کنندگان حقیقی قرار ده
مرا در زمره بندگان خداترس و صالح خویش به شمار آور
و مرا در این روز از هم نشینان خاص خود قرار ده
به حق دوستی و شفقتت ای مهربان ترین مهربانان
«والّذینَ لا یَشهَدونَ الزُّورَ و اِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما؛ و آن کسان که به ناحق شهادت نمی دهند و چون به [کار] بیهود بگذارند، کریم وار درگُذرند.»
یعنی بندگان برگزیده حق آنانند که حاضر نشوند به مجالس اهل کذب و مشاهده باطل، و یا گواهی ندهند به باطل و ناروا، یعنی اقامه شهادت کاذب نکنند و یا حاضر نگردند به محل اجتماع مشرکان و یهود و نصارا و یا به بازی گاهِ ایشان و یا به صحبت فاسقان و بدعت گذاران و فاسقان و یا به مجلس شرک.
و «زور» به معنی کذب و دروغ است و هیچ کذب، از شرک بدتر نیست و یا به مجلس غِنا و یا مجلسی که باطل در آن، آراسته شده است، یعنی باطل را به صورت حق نمایاندن.
پس، عبادالرحمن، متنفرّند از همنشینی با کاذبان و گناهکاران و سایر اهل فسق و بطلان؛ پس حاضر نمی شوند در مجلس ایشان و نزدیک آن نمی گردند، به جهت تنزُّه از مخالطه شرّ و اهل آن و برای صیانت دین خود از چیزی که به آن آسیب برساند. زیرا که مشاهده باطل، شرکت در آن است و از این رو گفته اند: نظر کنندگان به هر چه شریعت، تجویز آن نکرده، شریکانند با کنندگان آن؛ چه، حضور ایشان دلیل رضاست به آن و موجب کثرت اهل مجلس آن، و دیگر آن که، علت حاضر شدن در آن، به جهت استحسان نُظّار است و رغبت ایشان در نظر کردن در آن. و در مواعظ عیسی بن مریم علیه السلام واقع شده که: بپرهیزید از مجالست خطاکاران.
پس این بندگان خدا که دارای خصال و صفات ستوده هستند، اگر به چیزی ناپسند عقلاً، غیر مجوز شرعا بگذرند، بگذرند در حالتی که کریمان و بزرگواران باشند یعنی مُکرَّم نَفْس خود باشند و آن را دور دارند از آن که بایستند بر آن و تامل کنند در آن.
و مراد آن است که اگر دشنام بشنوند، از آن اِعراض نمایند و کسی که استعانت جوید از ایشان بر امر حقّی، اعانت ایشان کنند.
و گفته اند: مراد به لغوِ معاصی است. یعنی چون به اهل لغو بگذرند، زود گام برگیرند و بروند و نفس خود را بزرگ دارند از آن که توقف نمایند و با ایشان در آن کار، شروع کنند.
و لغو، فعلی است که در آن هیچ فایده نباشد و لهذا، کلمه بی فایده را لغو می گویند.
3 -گوش هوش و چشم بصیرت
«و الَّذینَ اِذَا ذُکِّروا بِایتِ رَبِّهِم لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمّا و عُمیانا؛ و آن کسان که چون ایشان را به آیات پروردگارشان پند دهند، چون کران و کوران به سجده نیفتند.»
دیگر بندگانِ حق آنانند که چون پند داده شوند به آیت های پروردگار ایشان، یعنی مواعظ قرآن، به روی در نیفتادند بر آن در حالتی که کَران باشند و نشنوند آن را، و کورانند که نبینند آن را. یعنی اقامت نکنند بر آن در حالتی که نشنوند و آن را نبینند آن چیزی را که در اوست، مانند کسی که اصلاً نشنود و نبیند چون منافقان و اتباعِ ایشان که به جهت اظهار حرص شدید ایشان بر استماع آن بر روی زمین افتند اما مانند کران و گُنگان باشند در عدم شنیدن و دیدن. مراد آن است که به گوشِ هوش شنیدند و به دیده بصیرت، جلوه های جمالِ آن را دیدند، پس مراد از نفی، نفی حال است که سمع و بَصَر است، نه نفی فعل که سجده است. حاصل اینکه، عباد الرَّحمن، از آیات الهی تغافل نورزیدند و به گوشِ طاعت شنیدند و به دیده بصیرت دیدند و از آن اعتبار گرفتند و بر وفق آن عمل نمودند.
4 -روشنی چشم
«و الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِن اَزواجِنا و ذُرّیاتِنا قُرَّةَ اَعْیُنٍ واجْعَلْنا لِلمُتتَّقینَ اِماما؛ و آن کسان که می گویند: پروردگار ما! ببخش بر ما از جفت هایمان و فرزندانمان روشنایی دیدگان، و ما را برای پرهیزگاران، پیشوا قرار ده.» و دیگر از عبادُ الرَّحمن آنانند که از روی نیاز می گویند که: ای پروردگار ما! ببخش ما را از زنان ما و فرزندان ما کسی که روشنی دیده ها بُوَد. یعنی ما از ایشان خوشدل و شادمان باشیم. و مراد، اهالی و اولاد صالحند زیرا که مؤمن، چون اهل و وُلْدِ خود را صالح و متقی بیند، دلِ او شاد و چشم او روشن می گردد. حاصل کلام آن است که: ایشان در دعا می گویند که تقوی و صلاحیت و علم ما را به مرتبه ای رسان که همه مردمان قصدِ ما کنند و اقتدا به ما نمایند؛ و گویند که معنی آن است که: با ما لطفی کن که چون ذکر متقیان رَوَد، ما را پیش از همه ذکر کنند و بیش از همه ستایند. و نیز گفته اند: خدایا! توفیق ده ما را که اقتدا کنیم به کسانی که پیش از ما بودند از صُلَحا و اتقیا تا اقتدا کنند به ما، آنانی که بعد از ما باشند. در قرآن حدود 86 بار از واژه ی صالح استفاده شده است. پروردگرا به ما توفیقی عنایت فرما که تا با اعمالمان بتوانیم از بندگان صالح و مطیع تو باشیم نماز و روزه تان قبوا التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین
واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین.
خدایا قرار بده در این روز از آمرزش جویان و قرار بده مرا در این روز از بندگان
شایسته و فرمانبردارت و قرار بده مرا در این روز از دوستان نزدیکت به مهربانى
خودت اى مهربانترین مهربانان.