بَشیراً و نَذیراً

وَ هو الفَتّاحُ العَلیمُ

بَشیراً و نَذیراً

وَ هو الفَتّاحُ العَلیمُ

بَشیراً و نَذیراً

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، خوش آمدید
بنده از سال 1386 با پارسی بلاگ وارد دنیای
مجازی شدم و اکنون هم با بلاگ مشغول تاثیر
گذاری بر دنیای حقیقی هستم!

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۵۰ مطلب با موضوع «شرح دعا» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین.

خدایا آگاهم نما در آن براى برکات سحرهایش وروشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش وبکار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان

تکخوانی دعای روز هجدهم ماه رمضان

اللّهم نبّهنی فیه لبرکات أسحاره

خدایا! مرا در این روز نسبت به برکات سحرهای این ماه بیدار و آگاه ساز.

اگر با واژه های دعا آشنا بشویم فهم و درک دعا برای ما آسان تر خواهد شد و عمل به آن و این که خودمان را در مسیر مفاهیم این دعا قرار دهیم، بهتر این کار صورت می پذیرد.

تنبیه یعنی آگاه کردن و بیدار کردن.

برکات از مادّه ی برکت است و برکت در اصل « برک » به معنی سینه ی شتر می باشد. و برکت در اصطلاح یعنی استقرار خیر از سوی خداوند در یک چیز.( ویکی فقه )

ارتباط معنای لغوی و اصطلاحی: چون سینه ی شتر در هنگام نشستن و برخواستن شتر مقدّم بر دیگر اعضاء است، و اینکه شتر مهمترین راه کسب روزی در بین اعراب است؛ به عنوان مصداق روشنی از خیر می باشد و لذا در مورد هر نعمتی که دوام داشته باشد استعمال می شود.

اقسام برکت؛

و لو أنَّ اهلَ القری ءامنوا و اتّقوا لَفَتحنا علیهم برکاتٍ مِن السماءِ و الأرض. یعنی: و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوی پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم.(اعراف: 96)

بنا بر این آیه برکات به دو قسم تقسیم می شود:

1- برکات آسمانی یعنی برکات معنوی

برکات آسمانی عبارت است از توجهات معنوی و رحمت های روحانی که سبب گشایش و خوشی روح و وسعت قلبی و نورانیت باطنی و استفاضه از فیوضات الهی می شود.

2- برکات زمینی یعنی برکات مادّی یا حسّی

برکات زمینی برکاتی است که منشاء آن از زمین است، مانند: آب، خاک، هوا، اشجار، زراعت و آنچه مورد استفاده مادّی انسان ها قرار می گیرد.

که این دو قسم برکت در موضوعاتی مصداق پیدا می کنند، که در قرآن به آنها اشاره شده است:

1- مکان های پر برکت، مثل: کعبه، أرض بیت المقدس.

2- زمان های با برکت، مثل: شب قدر؛ و انزلناه فی لیلة مبارکه. یعنی: که ما آن- قرآن - را در شب پر برکتی نازل کردیم.(دخان: 2)

3- اشیاء پر برکت، مثل: قرآن؛ « و هذا کتابٌ انزلناه مبارکٌ. یعنی: و این کتابی است که ما آن را نازل کردیم کتابی است پر برکت. » انعام :92

آب؛ و نزّلناه من السماء ماءً مبارکا. یعنی: و از آسمان آبی پر برکت نازل کردیم. سوره ق:9

4- افراد پر برکت؛ مثل: حضرت عیسی ع : و جعلنی مبارکاً أین ما کنت. یعنی: و مرا هر جایی که باشم، وجودی پر برکت قرار ده. مریم 31

5- عوامل برکت ؛

1- ایمان و عمل صالح؛

و لو أنَّ اهلَ القری ءامنوا و اتّقوا لَفَتحنا علیهم برکاتٍ مِن السماءِ و الأرض. یعنی: و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوی پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم.(اعراف: 96)

چرا که اهل ایمان و تقوی نعم الهی وسیله ی عبادت و اطاعت می کنند. و ایمان و عمل صالح باعث نزول نعمات ارضی و سماوی خدا می گردد.

2- استغفار

امام علی ع : قد جعل الله الاستغفار سبباً لدرر الرّزق و رحمة الخلق. یعنی: خدا استغفار را وسیله دائمی فرو ریختن روزی و موجب رحمت خلق قرار داده است. ( ویکی فقه )

اجمالاً با مفهوم و مصادیق برکت آشنا شدیم و اکنون می دانیم که خداوند ما را به برکات سحرها آشنا کند و آگاه کند و در این زمینه بیدارمان کند ، منظور چیست.

أسحاره؛

اسحار جمع سحر است. در شب چون مردم همه در حال استراحت هستد و کمتر در این ساعات گناه می شود، فضا آلوده نیست. و اصلاً نزدیک صبح یک روحانیت و معنویت خواصی دارد.

عبادت در شب، به ویژه در سحرگاهان و نزدیک طلوع فجراثر فوق العاده ای در صفای روح ، تهذیب نفس، تربیت معنوی انسان، پاکی قلب، بیداری دل، تقویت ایمان و اراده، تحکیم پایه های تقوی در دل و جان انسان دارد که حتّی با یک بار آزمایش، انسان آثار آن را به روشنی در خود احساس می کند. به همین دلیل علاوه بر آیات قرآن، در روایات اسلامی نیز تاکید فراوانی بر آن شده است. در روایتی از امام صادق ع می خوانیم: « سه چیز از عنایات مخصوص الهی است: عبادت شبانه - نماز شب - و افطار دادن به روزه داران و ملاقات برادر مسلمان. » در حدیث دیگری از همان حضرت نقل شده که در تفسیر آیه 114 سوره هود فرموده است: « نماز شب گناهان روز را از بین می برد.» تفسیر نمونه ج25 ص170

لسان الغیب حافظ شیرازی هم هرچه دارد را از سحر و عبادت شبانه می داند:

هرگنج سعادن که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

در غزل دیگر می گوید:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند

سحر در ادبیات عرفانی و شعرا جایگاه بسیار والایی دارد.

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد در و بام دوست پرواز کنند

هر جا که دری بود به شب در بندند الاّ در دوست را که شب باز کنند

و نوّر فیه قلبی بضیاء أَنواره

و در این روز دلم را به تابش روشنی های آن نورانی گردان.

الله ولیّ الّذین آمنوا یُخرجهم مِن الظلمات الی النّور. یعنی: خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند؛ آنها را از ظلمت ها ، به سوی نور بیرون می برد.(بفره:257)

نور و ظلمت در این آیه کنایه از هدایت و گمراهی است. امروز از خداوند می خواهیم که قلب ما را به نور هدایت منور گرداند و ما را از تاریکی های جهل به نور هدایت راهنمایی کند.

الله نور السماوات و الارض ... نورٌ علی نور ، یهدی الله لِنوره من یشاء. خداوند نور آسمان ها و زمین است ... نوری است بر فراز نوری؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می کند. (نور:35)

خدا همان نوری است که آسمان ها و زمین را روشن می کند و از کانون قلب مومنان سر بر می آورد و تمام وجود آنها را نورانی می کند. دلایلی که آنان با عقل دریافته اند، با نور وحی آمیخته می شود و مصداق «نورٌ علی نور» می گردد. این چنین دل های مستعد به این نور الهی هدایت می شوند و مشمول «یهدی الله لنوره من یشاء» می گردند. این نور وحی باید از آلودگی به گرایش های انحرافی شرقی و خربی که موجب کدورت آن می شود، بر کنار باشد؛ چنان خالی از هر گونه انحراف که بدون نیاز به هیچ چیز دیگر، تمام نیروی وجود انسان را بسیج کند و مصداق « یکاد زیتها یضیء و لو لم تمسیه نار» گردد.( تفسیر نمونه ج15 ص 474)

و خذ بکلِّ اعضائی الی اتّباع آثاره

و تمام اعضا و جوارحم را برای آثار و برکات این روز و این ماه مسخر فرما

منظور از مسخر گردان اعضایم را چیست؟

منظور تسلیم شدن در برابر قدرت قادر متعال است. چرا که خداوند در قرآن می فرماید: و مَن أَحسَنُ دیناً مِمَّن اَسلمَ وجههُ للهِ و هو محسن. یعنی: دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکو کار باشد. (نساء:125)

و مفهوم این خواسته این می شود که در انجام تکالیف و وظایف و فرائض و واجبات باید به قدرت خداوند متعال توکل کنیم و از قدرت او بخواهیم که اعضا و جوارح ما را در کار اطاعت و عبادت و پیروی از دستورات و فرامین خود ، کمک مان کند و نیروی اعضای ما را در اجرای دستورات خود وادارد و آنی ما را به خود ما وانگذارد. ولا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً.

بنورک یا منوّر قلوب العارفین

به حق نور جمالت ، ای روشنی بخش دل های عارفان

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۳
داود نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین.

خدایا راهنمائیم کن در آن به کارهاى شایسته واعمال نیک وبرآور برایم حاجتها وآرزوهایم اى که نیازى به سویت تفسیر وسؤال ندارد اى داناى به آنچه در سینه هاى جهانیان است درود فرست بر محمد وآل او پاکیزگان.

تکخوانی دعای روز هفدهم ماه رمضان

همخوانی زیبای دعای روز هفدهم

اللّهم اهدنی فیه لصالح الاعمال

خدایا! مرا به اعمال شایسته در این روز، راهنمایی کن

در این فراز از دعای روز هفدهم ماه رمضان دو موضوع مطرح شده است. موضوع هدایت و موضوع عمل صالح، که این دو لازم و ملزوم هم هستند. چرا که تا هدایت نباشد، عمل صالح انجام نمی پذیرد. برای درک و فهم بیشتر این دعا لازم است که این دو موضوع روشن شوند.

هدایت و راهنمایی؛

قالَ ربُّنا الّذی أَعطی کلَّ شیءٍ خلقَه ثم هدی. یعنی:(موسی) گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی ، آنچه را لازمه ی آفرینش او بوده داده ؛ سپس هدایت کرده است. (طه آیه 50)

خداوند هدایت را در بدو خلقت هر موجودی در او قرار داده است. نخست خداوند هر چه لازمه ی هر موجودی بوده به او بخشیده است و سپس او را هدایت کرده؛ و منظور از این هدایت این است که خداوند بعد از این که لوازم حیات و وجود و موجود شدن را به او عطا کرده؛ به او چگونگی بهرمندی از این لوازم وجودی را آموخته، تا هر موجودی نیرویش را در مسیر ادامه ی حیاط و وجود خویش به کار گیرد.

انواع هدایت؛

هدایت دو گونه است،

1- هدایت تکوینی ، که برای همه ی موجودات و مخلوقات خداوند است.

قالَ ربُّنا الّذی أَعطی کلَّ شیءٍ خلقَه ثم هدی. یعنی:(موسی) گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی ، آنچه را لازمه ی آفرینش او بوده داده ؛ سپس هدایت کرده است. (طه آیه 50)

2- هدایت تشریعی؛ که مخصوص انسان ها و ذوی العقول است، که جن را هم شامل می گردد.

ذلک الکتابُ لا ریبَ فیه هدیً للمتّقینَ . یعنی: آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه ی هدایت متّقین و پرهیزکاران است. بقره آیه 2

هدایت تشریعی خودچهار نوع است؛

1- هدایت اولیّه و عمومی که همان نشان دادن راه است، که برای همه انسان ها است، یا همان هدایت به معنی فراهم کردن وسیله ی نیل به مقصود و هدف اصلی است.

و لقد جاءهم مِن ربّهمُ الهدی. یعنی: در حالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است. (نجم آیه 23)

و هدیناه النّجدَین. یعنی: و او را به راه خیر و شرّ هدایت کردیم.(بلد آیه 10)

2- هدایت ثانویه یا پاداشی؛ وقتی مومنین از هدایت عمومی خداوند بهرمند شدند و پیامبران و کتب آسمانی و وحی را تصدیق کردند؛ و هدایت اولیه را پشت سر گذاشته باشند خداوند به پاس و پاداش این امر، آنان را مشمول هدایت خاص خود قرار می دهد.

و الّذین اهتدَوا زادَهم هُدیً و ءاتاهم تقواهم. یعنی: کسانی که هدایت یافته اند، (خداوند) بر هدایتشان می افزاید و روح تقوی به آنان می بخشد. (محمد ص آیه 17)

3- و در درجات بالاتر از هدایت رسیدن به واقع ؛ که در سوره یونس آیه ی 9 خداوند بیان می فرماید.

4- و هدایت به مفهوم حکم الهی هم که در سوره إسراء آیه ی 97 خداوند متعال بیان فرموده است.

چون هدایت بدست خداست، ما از خداوند می خواهیم که ما را به سمت و سوی اعمال صالح هدایت فرماید.آیه ی مربوطه: سوره قصص آیه ی 56

به فرمایش پیامبر ص ، که برای ابلاغ و دعوت مبعوث به پیامبری شده است و در کار هدایت اختیاری ندارد؛ همانگونه که ابلیس برای آراستن گناهان در نظر مردم وسوسه می کند و در گمراه کردن هیچ اختیاری ندارد. هدایت و ضلالت به دست قدرت خداست.

در دعای امروز در واقع از خدا می خواهیم که ما را به آن درجات بالا و والای هدایت مشمول و متنعّم کند.

ما از خداوند می خواهیم که ما را هدایت کند و اگر بخواهیم اجابت شود باید خودما هم در این راه تلاش و جدّ و جهد داشته باشیم تا خداوند عنایت کند و ما را هدایت کرده و مشمول متّقین کند که خداوند پرهیزکاران را هدایت می کند.

همانطور که خداوند در قرآن می فرماید: و الّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدیَنَّهم سبُلَنا . یعنی: و آنها که در راه ما جهاد و تلاش کنند، قطعاً به راه های خود هدایتشان خواهیم کرد.( به یقین راه های خود را به آنان می نمایانیم.)

خلاصه انسان باید زمینه ی هدایت را در وجود خود به وجود بیاورد؛ تا هدایت شود. و گرنه طبیعت نعمت هدایت برخردار کردن همه از این نعمت هست. فقط باید زمینه فراهم شده باشد.

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس

خداوند در جای جای همین کتاب مقدس آسمانی قرآن می فرماید که ، قرآن برای ظالمین جز خسارت نیست و خسران آنان را زیاد و هرچه بیشتر می کند.

بحث در باره نعمت هدایت زیاد است، اجمال بحث هدایت بیان شد تا ما با مفهوم دعاهایی و راز و نیاز و نیایشی که با خداوند داریم را آشنا بشویم. چون عبادت با بصیرت به هدف قبول و اجابت زودتر می رسند تا عبادت جاهلانه.

چرا که پیامبر رحمت حضرت محمد ص می فرماید: نَومٌ معَ علمٍ خَیرٌ مِن صلاةٍ علی جهلٍ. یعنی: خوابِ توأم با علم و دانش، بهتر از نماز همراه با نادانی است.و روایت بسیار زیاد دیگری در این زمینه؛ نباید از مفهوم ژرف دعاها به سادگی گذر کنیم.

و ظالمان و کافران را خداوند هدایت نمی کند.(قصص:50 و مائده: 67)

اعمال صالح؛

مسئله ای که لازم است ما در باره ی اعمال و توفیق خواهی برای انجام اعمال صالح و هدایت به سمت عمل صالح ؛ بدانیم، این است که منظور کمیت اعمال ما نیست.، بلکه کیفیت و چگونگی اعمال است. اینکه از خداوند بخواهیم که ما را برای انجام هر سال مثلاً یک یا دو عمره و یا زیارت عتبات عالیات توفیق دهد. ضمن این که توفیق طلبی اینگونه هم خود مشروع است. ولی اینگونه دعا شرط لازم هدایت هست ولی شرط کافی نیست.

به قول معروف واحد شمارش اعمال عبادی ما کیلو و خروار و تُن نیست! بلکه همانگونه که در قرآن آمده است، واحد شمارش عمل، چه خیر و چه شرّ ذرّه است.

فَمَن یَعمل مثقالَ ذَرّةٍ خیراً یره و مَن یَعمل مثقال ذرّةٍ شرّاً یرهُ. یعنی: پس هر کس هموزن ذرّه ای کار خیر انجام دهد آن را می بیند. و هر کس هموزن ذرّه ای کار بد انجام دهد آن را می بیند.(زلزله: 7 و 8 )

و خدا می فرماید: هو الّذی خَلَقَ السّماواتِ و الارضَ فی ستّةِ ایّام و کان عرشُهُ علی الماء ؛ لیبلُوَکم ایُّکم أَحسنُ عملاً . یعنی: او کسی است که آسمان و زمین را در شش روز آفرید؛ و عرش او بر آب قرار داشت؛ تا شما را بیازماید که کدام یک عملتان بهتر است.(هود: 7) نفرمد که آکثر عملاً؛ بلکه کیفیت مهم است نه کمیّت.

و امام جعفر صادق ع در این زمینه می فرماید: مَن قَبِلَ الله مِنه صلاةً واحدةً لم یُعذِّبه ، و مَن قَبلَ منه حَسنةً ... لم یُعذِّبه. یعنی: هر که خداوند یک نماز از او بپذیرد، عذابش نکند و از هر که یک کار خوب بپذیرد ... عذابش نکند.

نماز در این حدیث شریف نماینده ی فرائض و واجبات مسلمین است ؛ پس اگر همین اندازه که فرائض و واجبات خود را درست و با شرایط کامل انجام بدهیم، به هدف و مقصود هدایت نائل آمده ایم و هدایت شده ایم. از عارف واصل آیة الله بهجت درخواست دستوراتی عرفانی می شد، ایشان می فرمودند: انجام واجبات و ترک محرّمات.

در انجام عمل هم رتبه رتبه و پلّه پلّه هست:

1- در ابتدا باید به خود اعمال عبادی خود اهمّیت یدهیم، چرا که امیر المومنین علی ع می فرماید: الیوم عملٌ و لا حساب و غداً حسابٌ و لا عمل. یعنی: امروز و دنیا روز عمل است نه حساب و فردای قیامت روز حساب است و نه عمل.

2- در اعمال، ما باید به کیفیّت آن اهمّت بدهیم. چرا که خداوند می فرماید، او خدایی است که آسمان ها و زمین را خلق کرد، تا بیازماید که کدامتان عمل شان بهتر است.

لیَبلُوَکم اَیُّکم اَحسَنُ عملاً. یعنی: تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است. امام علی ع در تفسیر این آیه می فرماید: لیسَ یعنی اًکثرُ عملاً و لکن اَصوبکم عملاً.یعنی: معنی این آیه این نیست که زیاد عمل انجام بدهید، بلکه عما را نزدیک به صواب انجام دهید. صواب یعنی اینکه زودتر و بهتر به نتیجه می رساند، أصوب یعنی اینکه به ثمر می رسد، یعنی به هدف می رسد.

3- و بعد از کیفیت باید به مستمرّ بودن آن اهمّیت بدهیم. در انجام اعمال هر چند کم هستند امیر مومنان با تکرار کلمه ی مداومت بر دائمی بودن آن عمل تکیه دارند؛ المداومة المداومة! در حدیث دیگری می فرمایند: قلیلٌ تدومُ علیه، أَرجی مِن کثیرٍ مَملولٍ منه. یعنی: عمل اندک که بر آن مداومت ورزی،از عمل بسیار که از آن خسته شوی امیدوار کننده تر است.

4- بعد از استمرار مورد دیگری که درجه عمل ما را بالا می برد و پله های بالای ارتباط با خدا هست ؛ تصفیه ی عمل است. در حدیثی از امیر المومنین می خوانیم: اَجلُّ ما ینزلُ من السماء التوفیق و اجل ما یصعدُ من الارض الاخلاص . یعنی: جلیل ترین چیزی که از آسمان به زمین نازل می شود، توفیق است و جلیل ترین چیزی که از زمین صعود می کند به آسمان اخلاص است.

اخلاص اصلی ترین شرط قبولی اعمال ما هست.

خلاصه اینکه همانگونه که مردم یکدیگر را در دنیا به اموال می شناسند ؛ در آخرت به اعمال شناخته خواهند شد؛ امام هادی ع : النّاسُ فی الدّنیا بالاموال و فی الآخرةِ بالاعمال. یعنی: مردم در دنیا با اموال شناخته می شوند و سروکار دارند و در آخرت با اعمال شناخته می شند.

مثلاً می گوییم فلانی ثروتمند است و یا فلانی فقیر است و با مال سنجیده می شوند ولی در آخرت اعمال ملاک شناخت مردم است.

بیشتر در باره ی نفس عمل گفته شد، ولی عمل صالح هم تقریباً شناخنه شد.

اگر توفیق داشتم و فرصتی پیش آمد فرازهای بعدی را هم بحث خواهیم کرد.

و اقض لی فیه الحوائجِ و الآمال

و در این روز خواسته ها و آرزوهایم را بر آورده ساز

یا من لا یتاج الی التفسیر و السئوال

ای کسی که به تفسیر و سئوال بندگان نیازمند نیستی

یا عالماً بما فی صدور العالمین

ای کسی که به آنچه در دلهای جهانیان است دانایی

صلّ علی محمّد و آله الطّاهرین

بر پیامبر و خاندان پاکش درود فرست.


ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۰
داود نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الى دارِ القَرارِبالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین.

خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان ودورم دار در آن از رفاقت بدان وجایم ده در آن با مهرت به سوى خانه آرامش به خدایى خودت اى معبـود جهانیان.

تکخوانی دعای روز شانزدهم ماه رمضان

همخوانی زیبای دعای روز شانزدهم

اللّهم وفقّنی فیه لموافقة الابرار

خدایا! در این روز مرا به موافقت - اعمال و افکار - نیکان موفق بدار.

ابرار از ماده برّ است و برّ یعنی نیکی، که در قرآن به همراه تقوی آورده شده است: تعاونوا علی البرّ و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان ؛ یعنی در نیکی و پرهیزکاری با هم همکاری و تعاون کنید و هرگز در راه گناه و تعدّی همکاری نکنید. (مائده2) که این آیه شریفه ارتباط مستقیم دارد با فرازهای دعای امروز؛ و در سوره مبارکه دهر که ویزگیهای ابرار را بیان می فرماید در آنجا و با سیزده آیه نعمات بهشتی ابرار را بیان می فرماید که مربوط می شود به فراز سوم دعای امروز.

ویزگیهای ابرار و نیکان در قرآن؛

خداوند در قرآن و در سوره ی انسان(دهر) ، که در فضیلت اهل بیت و حضرت امیر المومنین ع و فاطمه زهارا (س) نازل شده است؛ شش خصلت برای ابرار بیان فرموده است:

1- به نذر خود وفا می کنند 2- از روزی که عذابش گسترده است می ترسند 3- غذای خود را با این که نیاز دارند به نیازمندان می بخشند 4- اعماشان لوجه الله است، فقط برای خداست 5- هیچ پاداشی از دیگران نمی خواهند 6- از پروردگار عالمیان می ترسند در روزی که عبوس است.

آیات 5 تا بیست و پنج سوره ی مبارکه انسان در فضیلت اهل بیت ع نازل شده است؛ که با ابرار آغاز می شود:

اِنّ الابرار یَشربونَ مَن کأسِ کان مزاجها کافوراً ؛ عیناً یَشربُ بها عبادُ اللهِ یُفجّرونَها تفجیراً ؛ یوفونَ بالنّذر و یخافونَ یوماً کانَ شرّهُ مستَطیراً ؛ و یُطعمون الطّعامَ علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً ؛ انّما نُطعمکم لوجه الله لا نریدُ منکم جزاءً و لا شکوراً ؛ انّا نخافُ مِن ربّنا یوماً عبوساً قمطریراً .

یعنی: به یقین ابرار و نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است ؛ از چشمه ای که بندگان خاص خدا از آن می نوشند؛ و از هر جا بخواهند آن آب را جاری می سازند ؛ آنها به نذر خود وفا می کنند، و از روزی که شرّ و عذابش گسترده است می ترسند ؛ و غذای خود را با آنکه به آن علاقه و نیاز دارند به مسکیتن، یتیم و اسیر می دهند ؛ ( و می گویند ) ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم ؛ ما از پروردگارمان ترسانیم در آن روزی که عبوس و سخت است.( انسان آیات5 تا 10 )

در سوره مبارکه بقره هم چند ویژگی برای نیکی و نیکوکار و ابرار بیان می فرماید، در آنجایی که مسلمین در باره ظواهر دین بحث می کنند و از قبله که به کدام سو نماز بخوانند، و درباره قبله و تغییر آن صحبت می کنند؛ این آیه نازل شد و روشن کرد که برّ به این ظواهر کار و صورت اعمال ما نیست که شما همه ی وقت خودتان را صرف بحث در این مورد کرده اید؛ بلکه برّ و ابرار خصوصیاتشان اینگونه است:

1- به خدا ایمان دارند 2- به روز رستاخیز ایمان دارند 3- به فرشتگان اعتقاد دارند 4- به کتاب آسمانی ایمان دارند 5- به پیامبران ایمان آورده اند 6- مال خود را با عین علاقه و نیاز خود به به خویشاوندان خود می بخشند و به یتیمان و فقرا و در راه ماندگان و گدایان و بردگان انفاق می کنند 7- نمار را به پا می دارند 8- زکات را می پردازند 9- به عهد خود وفا می کنند 10- در برابر محرمیتها بردبارند 11- در بیماری ها استقامت می ورزند و صبورند 12- در میدان جنگ استقامت دارند و صبورند 13- اینان راستگویا و صادقین هستند 14- پرهیزکار هستند.

این آیه به وضوح برای ما بیان می کند که باید موافق با ابرار باشیم و در کارها و افکار و اعمال مان باید به آنها نگاه کنیم نه به خومان و در خودمان بمانیم و به جایی نرسیم.

همه می دانیم چه شیعه و چه عامه که آیه اطعام در عین علاقه و نیاز در رسای اهل بیت هست و در این آیه هم ذکر خیر از این خصلت امیر المومنین ع آمده که به او باید نگاه کنید و برّ را باید در وجود او می دیدید نه اینکه همه ی وقت تان را در بحث از قبله بگذرانید به بطالت؛ به خاطر همین آیات هست که پیامبر به ما می فرماید که امروز باید اینگونه دعا کنید؛ تا ما ابرار را بشناسیم و از خداوند توفیق بخواهیم که موافق با افکار و اعمال ایشان باشیم.

لیسَ البرّ اَن تولوا وجوهکم قِبَلَ المشرقِ و المغربِ ، و لکنَّ البرّ مَن ءامن باللهِ و الیومِ الآخرِ و الملائکةِ و الکتابِ و النّبییّن و ءاتی المال علی حبّه ذَوی القربی و الیتمی و المساکین و ابن السّبیل و السّائلین و فی الرّقاب و اَقامَ الصّلاةَ و ئاتی الزکاةَ و الموفون بعهدهم إذا عاهدوا و الصّابرینَ فی البأساءِ و الضّراء و حینَ البأس اولئک الّذینَ صدقوا و اولئک هم المتّقون .

نیکی، تنها این نیست که (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مشرق و یا به سوی مغرب کنید؛ ( و تمام گفتگوی شما، درباره ی قبله و تغییر آن باشد؛ و همه ی وقت خود را مصروف آن سازید) بلکه نیکی و نیکوکار کسی است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران، ایمان آورده اند ؛ و مال خود را ، با همه ی علاقه ای که به آن دارند، به خویشاوندان و یتیمان و مساکین و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق می کنند ؛ نماز را بر پا می دارند و زکات را می پردازند ؛ و همچنین کسانی که به عهد خویش هنگامی که عهد بستند، وفا می کنند؛ و در برابر محرومیّتها و بیماری ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج می دهند؛ اینها کسانی هستند که راست می گویند؛ - گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است - و اینها هستد پرهیزکاران. (بقره آیه 177)

ابرار و نیکان در روایات؛

پیامبر ص ده ویژگی برای آنها بیان فرموده است.

رسول الله ص : أمّا علامةُ البارّ فعشَرةٌ : یُحبّ فی الله ، و یُبغِضُ فی الله ، و یُصاحبُ فی الله ، و یُفارقُ فی الله ، و یَغضَبُ فی الله ، و یرضی فی الله ، و یعملُ لله ، و یَطلُبُ إلیه ، و یَخشعُ لله خائفاً مخوفاً طاهراً مخلصاً مستحیاً مراقباً ، و یُحسنُ فی الله .

یعنی :نشانه ی نیکوکار ده چیز است: 1- برای خدا دوست می دارد 2- برای خدا دشمنی می ورزد 3- برای خدا یار و همراه می شود 4- برای خدا جدا می شود 5- برای خدا خشم می گیرد 6- برای خدا خشنود می شود 7- برای خدا کار می کند 8- خدا را می طلبد و خدا جو است 9- در برابر خدا خاشع و ترسان و هراسا و پاک و با اخلاص و باحیا و مراقب خود است 10- برای خدا احسان و نیکی می کنند.

امام باقر ع می فرماید: أربعٌ من کنوز البرّ : کتمانُ الحاجة ، و کتمان الصّدقة ، و کتمان الوَجَع ، و کتمان المصیبة. یعنی: چهار چیز از گنج های برّ و نیکی است : نهان داشتن نیاز و نهان داشتن و نهان دادن صدقه و نهان داشتن درد و نهان داشتن مصیبت .

رسول الله ص: لا یزیدُ فی العمر الاّ البرّ . یعنی: بر عمر نمی افزاید مگر برّ و نیکی.

و جنّبنی فیه مُرافقة الاشرار

و مرا از دوستی با بدکاران دور گردان

مرافقة از رفق است یعنی دوست و همراه شدن با کسی و مرافقة یعنی دوستی و قبول دوستی دیگران؛ اشرار هم جمع شر است یعنی بدی.

اشرار و شرّ در مفاهیم قرآنی؛

انسان در تشخیص اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی بد، اشتباه می کند، و اینکه چه کسی و چه دوستی خوب است و چه دوستی ای شر و بدی به انسان می رساند، دچار اشتباه می شود. همانگونه که خداوند متعال در قرآن می فرماید: کتب علیکم القتال ، و هو کُرهٌ لکم ، و عسی اَن تکرهوا شیئاً و هو خیرٌ لکم و عسی أن تُحبّوا شیئاً و هو شرٌّ لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون . یعنی: جهاد در راه خدا برای شما مقرر شد ، در حالی که برای شما نا خوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است، و خدا می داند، و شما نمی دانید.( بقره آیه 216)

و حتی چه بسا خواسته ها و دعاهایی که از خداوند داریم به ضرر ما باشد و سر و بدی ما در آنها باشد؛ یعنی ممکن است انسان انقدر در اشتباه باشد و با خدا ارتباط دارد و دعا می کند ولی همین خواسته از خدا هم ممکن است به اوشرر برساند. همانگونه که خداوند متعال در قرآن می فرماید: و یَدعُ الانسانُ باشَّردُعاءَهُ باخیر و کان الانسانُ عجولاً. یعنی: انسان - بر اثر شتابزدگی - بدی ها را طلب می کند آنگونه که نیکی ها را طلب می کند؛ و انسان همیشه عجول بوده است.(إسراء آیه 11)؛ البته دعا در این آیه معانی وسیعی دارد که هر گونه طلب و خواستن را شامل می شود.

در روایتی امام صادق ع می فرماید: راه نجات و هلاکت خود را بشناس، مبادا از خدا چیزی بخواهی که نابودی تو در آن است؛ در حالی که گمان می بری نجات تو در آن است؛ و بعد آیه فوق را تلاوت فرمودند.

در سوره فلق و ناس هم از شرّ اینچنین اشراری به خدا پناه می بریم:

1- از شرّ هر آنچه خدا آفریده است 2- از شرّ دشمن و شروری که در تاریکی یورش می برد و به فرمده امام خامنه ای شبی خون می زند. 3- از شرّ افسونگران که با افسون در گره ها می مند. 4- از شرّ حسودی که حسادت می کند. 5- از شرّ وسوسه گر پنهان که پنهانی و بی خبر وسوسه می کند.

دو روایت؛

امام صادق ع می فرماید: الغضب مفتاح کلّ شرّ. خشم کلید هر بدی است.

پیامبر ص می فرماید:« إنّ ابلیس یَخطُبُ شَیاطینَهُ و یقولُ: علیکم باللّحم و المسکر و النّساء ، فإنّی لا أجدُ جِماعَ الشّر إلاّ فیها. یعنی: ابلیس برای شیطان های خود سخنرانی می کند و می گوید: بر شما باد گوشت و مسکر یعنی مست کننده و زنان.» مقصود این است که با وارد ساختن مردم به افراط در خوردن گوشت زمینه ی شهوترانی را فراهم کنند و به وسیله ی مسکر ها و مست کننده ها عقل آنها را از بین ببرند و از این طریق زمینه را برای تجاوز جنسی و اعمال نامشروع فراهم نمایند.

و آونی فیه برحمتک الی دار القرار

و مرا با رحمت خویش در بهشت جاودان منزل و ماوا ده.

دار القرار، یکی از القاب و اسامی بهشت است.

در سوره مبارکه انسان، که در شرح فراز اول دعای امروز آیاتی بیان شد، در ادامه همان آیات و در بیان پاداش ابرار و نیکان سیزده آیه از مشخصات دار القرارِ ابرار را بیان می فرماید. از آیه یازده الی بیست و دو ، مشخصات بهشت ابرار را بر می شمرد.

بالهیّتک یا اله العالمین

به حق خداییت ، ای خدای عالمیان

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۶
داود نوروزی
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین.

خدایا روزى کن مرا در آن فرمانبردارى فروتنان وبگشا سینه ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت اى امان ترسناکان.

تکخوانی دعای روز پانزدهم ماه رمضان

همخوانی زیبای دعای روز پانزدهم

اللّهم ارزقنی فیه طاعة الخاشعین

خدایا! در این روز طاعت بندگان فروتن و خاشعت را روزی ما گردان

خداوند تبارک و تعالی رزّاق است ، یعنی بسیار روزی دهنده، رازق، یعنی روزی دهنده .

روزی هم دو نوع است، روزی مادّی و روزی معنوی؛ اینکه خداوند رزاق است منظور فقط این نیست که روزی و مایحتاج زندگی مادی ما را به ما به طرق مختلف می رساند؛ بلکه روزی معنوی هم دست خداست. در ماه رمضان هم که ما مهمان خدا هستیم ، او ما را به گرسنگی و تشنگی دعوت کرده تا ما بدین وسیله به روزی معنویش برسیم و رزق و روزی حقیقی را روزی ما کند. یعنی اینکه ما باید از رزق مادی خداوند بگذریم تا به روزی حقیقی او برسیم، همه جا رسم بر این است که دعوت کننده و صاحب خانه وقتی مهمانی را دعوت می کند از بهترین اطعامی که برایش مقدور است برای مهمان تدارک میبیند و ما هم که مهمان خداوند هستیم او از بهترین روزی و نعمات و وسیله پذیرایی از ما پذیرایی می کند، از شب قدر و قرآن و ذکر و گرسنگی و تشنگی و طاعت و عبادت خاشعانه و مخلصانه برای او.

فرمانبردای فروتنانه هم یکی از همین روزی های حقیقی و ماندگار است، چرا که روزی ها و نعمات دیگر که مادی هستند، فقط در دنیا تاریخ مصرف دارند و آدم که از این دنیا رفت هرچه روزی داشته، از خانه و کاخ و کوخ و ثروت و دیگر نعمت ها ، تاریخ مصرف شان تمام می شود. ولی نعمت عبادت رزق و روزی و نعمتی هست که تاریخ مصرف ندارد و زمان ماندگاری آن تا ابد است.

خاشعین چه کسانی هستند؟

خاشعین از ماده خشوع به معنای حالت تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر حقیقت مهم یا شخص بزرگی به انسان دست میدهد. روشن است که یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد یا انسان در آیاتی که بر پیامبر ص نازل شده است، به درستی تدبّر کند، خشوع می یابد؛ ولی قرآن گروهی از مومنان را در آیه شانزدهم سوره حدید، سخت ملامت می کند که چرا در برابر این امور خاشع نمی شوند.( تفسیر نمونه ج23، ص332)

ذکر و یاد خداوند باعث خشوع در برابر او می گردد، پس یکی از نشانه های آنها ذاکر بودن شان است. چرا که خداوند در قرآن می فرماید: أَلم یأنِ للّذین آمنوا أَن تَخشعَ قلوبُهم لذکر الله و ما نزل من الحق. یعنی: آیا وقت آن نرسیده است که دل های مومنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد.

خاشعین در برابر عظمت و آیات خدا گریان هستند. و یَخرّون للأذقانِ یبکون و یزیدهم خشوعاً. یعنی: آنها - بی اختیار - به زمین می انتند و گریه می کنند و - تلاوت این آیات - بر خشوعشان می افزاید.

امام زین العابدین ع در دعایی می فرماید: و أَعوذ بک مِن نفسٍ لا تَقنَعُ و بَطنٍ لا یَشبع و قلبٍ لا یَخشع. یعنی: خدایا! به تو پناه می برم از نفسی که قانع نمی شود و شکمی که سیر نمی شود و دلی که خاشع نمی شود.

خشوع در برابر خداوند باعث خشوع مخلوقات او در برابر خاشع می گردد؛ در حدیث معراج به نقل از خداوند متعال پیامبر می فرماید: ما عَرَفَنی عبدٌ و خشعَ لی إلاّ خشع له کلُّ شیءٍ. یعنی: هیچ بنده ای مرا نشناخت و در برابرم خاشع نشد مگر آنکه همه ی اشیاء در برابر او خشوع کنند.

صفات خاشعین؛

رسوا خدا ص می فرماید: أما علامة الخاشعِ فأربعةٌ: مراقبة الله فی السّرُ و العلانیّة ، و رُکوبُ الجمیلِ ، و التفکر لیومِ القیامة ، و المناجاة الله. یعنی: نشانه خاشع چهار چیز است: حساب بردن از خدا در نهان و در آشکار ، انجام کارهای نیک ، انیشیدن برای روز قیامت، و راز و نیاز با خدا.

امام علی ع می فرماید: مَن خَشَعَ قلبُهُ خَشَعَت جوارحُهَ. یعنی: کسی که دلش خاشع شد، اندام هایش نیز خاشع شود.

خشوع نفاق چیست؟

کسی که جسمش خاشع باشد ولی قلبش خاضع نباشد او خشوع منافقانه دارد.

پیامبر ص می فرماید: مَن زاد خشوع الجَسد علی ما فی القلب فهو خشوع النفاق. یعنی: کسی که پیکرش بیش از دلش خاشع باشد این خشوع نفاق آمیز است.

پیامبر ص می فرماید: إیّاکم و تَخَشُّع النفاق ، و هو أن یُری الجسد خاشعاً و القلبُ لیس بخاشع. یعنی: از خشوع نمایی منافقانه بپرهیزید ، و آ« چنین است که بدن را خاشع نشان دهیو در حالی که دل خاشع نیست.

از این روایت نورانی بر می آید که خشوع یک امر جسمی و جوارحی است و باید همراه با خضوع باشد که آن یک حالت درونی و قلبی است، که باید درون و برون عبادت کننده یکی باشد. خشوع یعنی حالت تواضع و فروتنی و ادب جسمی و خضوع، ادب و تواضع و فروتنی درونی و قلبی و دلی.

و اشرح فیه صدری بأنابة المخبتین

و سینه ام را به توبه ی فروتنان، فراخ ساز

أفمن شرح اللهُ صدره للاسلام فهو علی نورٍ من ربّه. یعنی: آیا کسی که خدا سینه اش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته - همچون کوردلان گمراه است؟ - .زمر آیه 22

شرح صدر یعنی فراخی و گشادگی سینه است تا ظرفیت پذیرش سخن حق را داشته باشد و چون شرح صدر به خاطر اسلام است و اسلام یعنی تسلیم در برابر خدا و آنچه او اراده کرده و او هم جز حق را اراده نمی کند، در نتیجه، شرح صدر برای اسلامبه این معناست که انسان وضعی به خود بگیرد که هر سخن حقی را بپذیرد و آن را رد نکند. (تفسیر المیزان، ج17، ص255)

در مقابل شرح صدر، قساوت قلب است. این حالت در دل هایی است که در برابر نور حق و هدایت انعطافی از خود نشان نمی دهند و نرم و تسلیم نمی شوند و نور هدایت در آنها نفوذ نمی کند. بعضی حقیقت را با یک اشاره درک می کنند در حالی که گویا ترین دلایل و نیرومندترین موعظه ها در برخی از انسان ها هیچ اثری نمی گذارد. که هریک عواملی دارد. مطالعه و ارتباط با علمای صالح و خودسازی و پرهیز از گناه و یاد خدا عوامل مهم شرح صدر است و بر عکس، جهل و گناه و هم نشینی با بدان و گنهکاران باعث تنگی روح و قساوت قلب می شود. (تفسیر نمونه،ج19،ص425 با تلخیص)

در روایتی می خوانیم که ابن مسعود از تفسیر آیه 22 سوره زمر سئوال کرد و پرسید: چگونه انسان شرح صدر پیدا می کند؟ پیامبر اکرم فرمود:« هنگاهی که نور به قلب انسان داخل شود، گسترده و باز می گردد.» عرض کرد: ای رسول خدا، نشانه آن چیست؟ فرمود: « توجه به سرای آخرت و جدا شدن از سرای فریب و آماده گشتن برای مرگ پیش از فرود آمدنش.»

در روایتی از امام علی ع می خوانیم: اشک ها خشک نمی شود مگر به خاطر قساوت و سختی دلها و دل ها سخت و سنگین نمی شود مگر به خاطر فزونی گناه.»

شرح صدر دارای اثراتی هست ؛

1 - بالا رفتن ظرفیت؛ ظرفیت پذیرش بلاها و پاداش ها و مسئولیت ها

2 - باعث از بین رفتن یاس و ناامیدی در انسان می شود.

3 - غم ها زدوده می شوند.

4 - دیگر حراسی از دشمنان ندارد

5 - پذیرش شکست ها راحت تر و آسان تر می شود.

تحمل بالا و شرح صدر چیزی است که حضرت موسی ع هم وقتی از جانب خداوند مامور شد تا به سوی فرعون برای دعوت به حق برود؛ از خداوند خواست تا به او عنایت کند. او می دانست که در پس آن ماموریت سخت چه مشکلات طاقت فرسایی در مقابل فرعونیان و حتی قوم خود خواهد داشت، از خداوند خواست که ظرفیت او را بالا ببرد و عرض کرد: ربّ اشرح لی صدری . یعنی: پروردگارا! سینه ام را گشاده کن.

باَمانک یا اَمان الخائفین

به حق امان بخشیت ای ایمنی دل های ترسان

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۱
داود نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین.

خدایا مؤاخذه نکن مرا در ایـن روز به لغزشها و درگذر از من در آن از خطاها وبیهودگیها وقرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها وآفات اى عزت دهنده مسلمانان

تکخوانی دعای روز چهاردهم ماه رمضان

اللهم لا تواخذنی فیه بالعثرات

خدایا! در این روز مرا به لغزش هایم مواخذه مفرما

عثرات جمع عثره به معنای لغزش است. همانطور که روشن است، لغزش قبل از افتادن است و کسی که پایش بلغزد ، ممکن است بافتد و ممکن است خودش را نگهدارد و تعادل خودش را حفظ کند و نیافتد؛ و عثره و لغزش در اینجا ، بعضی از رذائل اخلاقی است که مومنین را به افتادن در پرتگاه گناه می کشاند و در صورت غفلت و متوجه نبودن و سرمست خطای خویش بودن، وی را به سیاه چاله ی گناه می اندازد؛ و اگر در آن لحظه ی خطا به خودش بیاید و پرتگاه گناه را ببیند، می تواند خودش را حفظ کرده و به گناه نیافتد.

ما امروز این خواسته را از خداوند داریم ، که لغزش های ما را به انداختن به گناه جریمه نکند.

از امروز روزه دار حتی لغزش هم نباید از او سر بزند؛ تا امروز از خداوند می خواستیم که ما را و روح ما را پاک کند از گناهانی که مرتکب شده ایم و روح ما را با آب توبه و انابه بشوییم؛ حالا که به نیمه راه نزدیک شده ایم، خداوند به برکت روزه ما را از خبائث و گناهان پاک کرده و از فردا دعاها و خواسته های ما از خداوند بیشتر در جهت جلای روح ما و زینت و زیور آن به ملکات اخلاقی الهی می باشد و روزه دار از فردا در مرحله و مقام تحلیه که در شرح دعای روز سیزدهم گذشت قرار می گیرد.

مولای من! یا جمیل الستر! عثرات و لغزش های ما را عفو کن، اللّهم مولای کم من قبیحٍ سترته و کم من عثارٍ وقیته، خدایا! مولایم! چقدر از زشتیم را پوشیدی و چقدر از لغزش مرا نگاه داشتی که به ظلمت گناه نیافتم. مولای من! در روز چهاردهم ماه کریم و کریم ماه ها، ما را به کرامت این ماه از لغزش ها حفظ کن و پاک گردان تا شایسته و لایق این باشم که تا آخر میهمانی در خوان گسترده ات با مومنین و عارفین دل سوخته ات همراه و همنشین و همخوان و همسهره باشم.

اللهم و من ارادنی بسوءٍ فارده ... و اَقلنی عثرتی و اغفر زلّتی .. خدایا! هر کس بدی مرا بخواهد و مرا به سمت گناه بلغزاند، او را بلغزان ... و لغزش هایم را جبران کن و گناهم را ببخش ...

و اًقلنی فیه من الخطایا و الهفوات

و در این روز خطاها و لغزشهایم را جبران و کم کن

خطا یعنی اشتباه و هفوات، جمع هفوه یعنی لغزش.

بنده گاهی خطا و اشتباه می کند، یعنی شاید به عنوان و حکم کار واقف نباشد و کاری را انجام دهد که مرضیّ خداوند نباشد و خود این مسئله را نداند. و گاهی هم به حکم و مسئله و کار واقف است ولی فراموش می کند و نسیان؛ چرا که خداوند در قرآن در حالات مومنان چنین می فرماید که آنها اینگونه به درگاه الهی راز و نیاز و نیایش می کنند: ربّنا لا توءاخذنا اِن نسینا اَو اَخطأنا. یعنی: پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مواخذه مکن. بقره آیه 286

مفسرا در ذیل این آیه گفته اندکه فراموشی دو نوع است: یکم اینکه انسان هیچ اختیاری در به وجود آوردن آن ندارد؛ مانند کسی که بیمار شده و بر اثر بیماری دچار فراموشی می گردد. بی شک اینگونه فراموشی مجازاتی ندارد. دوم، فراموشی که ممکن است مجازات داشته و مقدمه ی آن، بی توجهی و غفلت خود انسان باشد. این آیه به مومنان می آموزد که از خدا بخواهند آنها را به سبب این نوع خطا و فراموش کاری مواخذه نکند. اطیب البیان ج3 ص94

خدایا! غفلت ما باعث شده که ما خطا کنیم و به مقدمه ی گناهی بلغزیم، ما را به این خبط مان مواخذه مکن و قلم عفو بر خطاهایمان بکش و ما را آنی به خودمان وامگذار و لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابداً ... چرا که اگر خطاهای ما را عفو نکنی، لبس مسکنت و خواهری ما خواهد شد و ما را در پیشگاه تو و بندگان مخلصت خوار خواهد کرد .. پس از زبان سید الساجدین و زین العابدین با تو سخن می گویم: الهی! اَلبَسَتنی الخطایه ثَوبَ مذلّتی ... الهی! و إن کان الاستغفار من الخطیئة حطّةً فانّی لک من المستغفرین.. خدایا! خطاهای من لباس خواری و ذلت بر من پوشانیده ... الهی! و اگر استغفار و طلب آمرزش کردن موجب محو خطاها است، من از آمرزش طلبان هستم ...

اللّهم اغفر لی کلَّ ذنبٍ اَذنبته و کلَّ خطیئةٍ اَخطاتها ... خدایا! هر گناهی که انجام داده ام را ببخش و هر خطایی که مرتکب شده ام.

و لا تجعلنی فیه غرضاً للبلایا و الافات

و مرا هدف بلاها و آفت های جهان قرار نده.

خدایا! حالا که مرا بخشیده ای، بلاها و آفاتی را هم که معلول علت گناه قرار داده ای را هم از ما دور بگردان و ما را هدف بلاهایی که گناهان ما باعث شده اند قرار نده.

ممکن است خداوند گناهانی را که ما مرتکب شده ایم را ببخشد ولی، تبعات آنها که تغییر نعمت ها و نزول بلایا هست باقی باشد. به این خاطر است که پیامبر به ما می آموزد که بعد از طلب بخشش و مغفرت الهی، از او بخواهیم که بلاهای معلول معصیت را هم از ما برگرداند. همانگونه که در دعای کمیل، امیر مومنان و مولای عارفان، علی ع به شیعه ی خود می آموزد که اینگونه دعا کنیم: اللهم اغفر لی الذنوب الّتی تُنزل النِّقم ، اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تُغیّر النّعم ، اللهم اغفر لی الذّنوب الّتی تَحبس الدّعا ، اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تُنزل البلاء. یعنی: خدایا! بیامرز گناهانی از من که نقمت ها و بدبختی ها را فرو می آورند ، خدایا! گناهانی را که نعمت ها را تغییر می دهند را از من بیامرز، خدایا! بیامرز بر من گناهانی را که مانع اجابت دعا می شوند، خدایا! گناهانی که باعث نزول بلا می شوند را از من ببخش و بیامرز.

البته بلاها هم در مواضعی و مواقعی دلایل جداگانه ای دارندامیر مومنان حضرت علی ع می فرماید: اَنّ البلاء للظالم ادب ، و للمومن امتحان ، و للانبیاء درجه ، و للاولیاء کرامةٌ. یعنی: بلا مایه تادیب ستمگر و آزمایش مومن و ترفیع درجه پیامبران و بزرگداشت اولیاء خدا است.

یکی ار مصادیق ظلم ، ظلم به خود است و گناه، ظلم کردن به خود انسان است. آنجا که یونس پیامبر ع در تاریکی های شکم ماهی از ظلم خویشتن بر خویش اینگونه می نالد: فنادی فی الظلمات اَن لا اله الاّ انت، سبحانک انّی کنت من الظالمین. یعنی: و در آن تاریکی های زیاد صدا زد خداوندا! جز تو معبودیی نیست؛ منزّهی تو من از ستمکاران بودم. انبیاء آیه 87.

اگر ایمان، معرفت و ظرفیت باشد بلا هم می شود نعمت ، آنجایی که امام علی ع می فرماید: لا یَکمُلُ ایمان المومن حتّی یَعُدّ الرّخاءَ فتنة و البلاءَ نعمة. یعنی: ایمان مومن کامل نیست مگر آن که رفاه را فتنه و بلا را نعمت شمارد.

بعزَّتک یا عزَّ المسلمین

به عزتت ای عزت بخش مسلمانان

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۲ ، ۲۲:۵۷
داود نوروزی
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتّقى وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین.

خدایا پاکیزه ام کن در این روز از چرک وکثافت وشکیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنى ها وتوفیقم ده در آن براى تقوى وهم نشینى با نیکان به یاریت اى روشنى چشم مستمندان.

تکخوانی دعای روز سیزدهم ماه رمضان

اللهم طهرنی فیه من الدّنس و الاقذار

خدایا! در این روز مرا از کثافات و پلیدی پاک ساز

دنس به معنی کثافات و چرکینی است و اقذار، جمع قذر به معنی پلیدی ها و قاذورات است. گناه باعث دنس و چرکین و کثیف شدن روح انسان می گردد و آن خویی که انسان را به سمت گناه می کشاند، باعث پلیدی و قذر روح ما می شود. دنس یعنی چرک های روح و اقذار یعنی پلیدی های روح و جان است. و مقصود از طهّرنی ، پاکی روح و جان است.

یکی از نام های ماه مبارک رمضان « شهر التمحیص » است، یعنی ماه پاکسازی.

در کتب اخلاقی و عرفانی، مراحلی برای پاکی از گناه و تطهیر روح بیان فرموده اند، که تهذیب نفس می گویند، و سه مرحله دارد: تخلیه و تجلیه و تحلیه؛ در مرحله اول و در مقام تخلیه باید ظرف جان و روح خود را از همه ی رذائل اخلاقی و گناهان و کثافات و پلیدی های نفسانی پاک گرداند؛ و در مرحله بعد، از آنجا که این گناهان و رذائل اخلاقی آثاری از خود به جای می گذارند، باید آن آثار از صفحه ی دل و جان تراشیده و شستشو شوند، مثل شستن لکه از پارچه که بعد از شستشو لکه کم رنگی باقی می ماند که با مواد شیمیایی آن را از بین می برند؛ بنابراین تجلیه همان پیرایش محل دنایس و قذورات است. و در مرحله سوم و در مقام تحلیه ، سالک روح و جان خود را آذین می بندد و زینت می بخشد با معطر کردن به وسیله ی طاعات و عبادات.

منظور از این سه مرحله این است که، انسان در ابتدا باید اخلاق رذیله و خوی های شیطانی را از خود دور کند و در گام بعدی محل آن دنایس و اقذار را به سعی و کوشش پیرایش کند و با آب دیده و اشک ندامت شست و شو دهد تا برای آذین بستن به زیورهای اخلاقی آماده گردد.

آیت الله مجتهدی تهرانی می فرماید: « انسان اگر اهل کناه بود بوی بد می گیرد؛ انسان مومن خوش بو هست. جناب اویس قرن وقتی به ملاقات رول الله آمده بود فضای منزل رسول خدا را معطر کرده بود و این به خاطر ایمان او بود؛ ماه رمضان ماه شستشوی از گناهان و بدی ناست.

مرحوم شیخ علی اکبر برهان استاد من در شصت سال پیش بر روی منبر می گفتند: در سابق که آب حوض ها می کشیدند، چند روز بعد آنها را پر از آب می کردند؛ و علت آن این بود که ، بوی تعفن حوض از بین برود. الان حال من و شما هم همینطور است؛ در طول سال انواع غذاهای حرام و شبهه ناک خورده ایم، الان غذای پاک واقعی کم پیدا می شود، ما در زمانی به دنیا آمده ایم که همه چیز شبه ناک است. ماه رمضان برای شستشوی باطنی است، و باید غذاهای حلال بخوریم تا دعاهای ما مستجاب بشود.دنس و اقذار، یعنی کثافات و پلیدی های گناه، چون گناه آدم را کثیف می کند.

چندی پیش در مشهد - بنده از ایشان شنیدم درحرم حضرت معصومه در قم - جوانی از من سئوالی کرد و پرسید: اگر آهن زنگ بزند با وسایلی زنگ آن را از بین می رود و یا اگر لباس چرب می شود، با پاک کننده ، پاک می شود . بعد پرسید آیا دوایی دارید که زنگار قلب را از بین ببرد؟ گفتم سحرها قرآن بخوان، زنگ دل را از بین می برد، روایت داریم قلب انسان زنگ می زند، همان طوری که آهن زنگ می زند، پس جلا بدهید قلبتان را با به طول استغفار و تلاوت قرآن و دیگر این که دست بر سر یتیم بکشیدو دستگیری کنید. »

یکی از عوامل پیدایش همه ی خبائث دروغ است، امام حسن عسکری ع می فرماید: جُعِلَت الخباعثُ کلّها فی بیتٍ و جُعلَ مفتاحُها الکذب. ترجمه: همه بدی ها و زشتیها در خانه ای قرار داده شده است و کلید ورود به آن ، دروغ است.

و صبِّرنی فیه علی کائنات الأقدار

و مرا در این روز بر حوادث و خیر و شر که مقدّر است، بردبارم کن.

کائنات یعنی حتمی و أقدار جمع قدَر، به معنای اندازه و نصیب و قسمت می باشد.

خداوند در قرآن سوره انبیاء آیه 35 می فرماید: و نبلُوَکم باشَّر و الخیرِ فتنة. ترجمه: و شما را با بدی ها و خوبی ها آزمایش می کنیم.

خداوند به کسانی که صبر و بردباری پیشه کنند در برابر این آزمایش های الهی بشارت می دهد و در سوره بقره آیه 155 می فرماید: و لَنبلوَنّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الموال و النفس و الثمرات، و بشّر الصابرین. ترجمه: قطعاً همه ی شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در مالهل و جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم؛ و بشارت ده به استقامت کنندگاه و بردباران.

و در دو آیه ی بعد ویژه گی های صابرین را بیان می فرماید؛ الَّذین إذا اصابتهم مصیبةٌ قالوا إنا لله و انّا الیه راجعون ؛ اولئک علیهم صلواتٌ من ربّهم و رحمةٌ و اولئک هم المهتدون. ترجمه: آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند: « ما از آ« خداییم، و به سوی او باز می گردیم. » ؛ اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت یافتگان.

ائمه ع در سه جا ما را به صبر سفارش کرده اند؛ امیر مومنان علی ع می فرماید: الصّبرُ: إما صبرٌ علی المصیبة، أو علی الطاعة، أو علی المعصیة؛ و هذا القسم الثالث أعلی درجةً من القسمین الولین. ترجمه: شکیبایی و بردباری و صبر: یا در برابر مصیبت است و یا در برابر انجام طاعت است و یا در ترک معصیت است که نوع سوم آن از آن دو گونه ی نخست برتر است.

خداوند همان طور که در آیه ی 125 سوره مبارکه آل عمران می فرماید، پنج هزار فرشته معلوم و نشان دار را به یاری و کمک صابرین در هنگاه مقابله با دشمن در پیکار با آنان می فرستد: بلی إن تَصبروا و تتّقوا و یأتونکم من فَرهم هذا یُمددکم ربُّکم بخمسةِ آلافٍ من الملائکةِ مسوّمین. ترجمه: آری، امروز هم اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید ، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانه هایی با خود دارند، مدد خواهد کرد.

آیة الله مجتهدی تهرانی می فرماید: « آنچه پیش می آید به صلاح ماست؛ استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان می گفت که فرزند سه ساله ای داشتیم که از دنیا رفت؛ من خیلی ناراحت بودم تا این که یک شب درخواب دیدم که فرزندم بزرگ شده است و نا اهل است؛ همه می گفتند که این پسر نا اهل، فرزند شیخ علی اکبر برهان است و آبروی من را برده بود؛ از خواب که بیدار شدم خدا را شکر کردم بر این پیش آمد؛ پس گرفتاری ها بر صلاح و خیر ماست.»

و وفّقنی فیه للتّقی و صحبة الابرار

و مرا بر تقوی و پرهیزکاری و مصاحبت و همنشینی و همصحبتی نیکوکاران موفق بدار.

اصل کلمه ی تقوا از وقایه است و وقایه هم یعنی خود داری و خود نگهداری از آنچه که به انسان ضرر می رساند و معنای پرهیزکاری برای واژه ی تقوی کلمه ی مناسبی نیست ، چراکه پرهیزکاری از لوازم و نتایج تقوی است.

فلسفه ی روزه و ماه رمضان و نتیجه ای که باید از آن بگیریم، تقوی است. چرا که خداوند در دعوت ما به مهمانی خود در ماه رمضان می فرماید که شاید با تقوی شوید: یا ایّها الّذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الّذین من قبلکم لعلّکم تتّقون. ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید، برای شما روزه نوشته و واجب شد ، همانگونه که بر کسانی که فبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید. بقره آیه 183

این یک ماه اوقات تمرین تقوی است.تا در آخرت از عذاب الهی در امان باشیم؛ حضرت سید الشّهدا می فرماید: لا یأمن یوم القیامة الاّ من خاف الله فی الدنیا. ترجمه: کسی در قیمت در امان نیست مگر کسی که در دنیا از خداوند بترسد.

و صحبة الابرار

در روز هشتم هم این فراز از دعا بود و توضیح داده شد.

امام جواد ع می فرماید: ایّاک و مصاحبة الشریر فإنّه کالسیف یَحسُنُ منظَرهُ و یقبح أثرهُ. یعنی: بر حذر باش از هم صحبتی با شرور و از دوستی با انسان شرور بپرهیز؛ زیرا وی مانند شمشیر، ظاهری درخشان و نتیجه ای زشت و نامطلوب دارد.

همنشین تو به باید تا تو را عقل و دین بیافزاید

با بدان کم نشین که صحبت بد گر چه اکی تو را پلید کند

آفتاب بدین بزرگی را لکه ای ابر نا پدید کند

یار بد بدتر بود از مار بد

مار بد تنها همی بر جان زند

یار بد بر جان و بر ایمان زند

امام جعفر صادق ع می فرماید: مجالسة اهل الدین شرفُ الدنیا و الاخرة. یعنی: همنشینی اهل دین بزرگی و شرف دنیا و آخرت است.

همنشین در رفتار ظاهری و اخلاق خیلی ماثر است؛ همانطور که گفته شده: « المجالسة موثّرةٌ کالطبیعة الثالثة » یعنی اگر شما با کسی همنشینی و معاشرت کردی، کم کم صفات او چنان در شما پیدا می شود که گویا همیشه و بالطبیعه این صفات را داشته اید.

پیامبر اکرم ص می فرماید: المرء علی دین خلیله و قرینه. یعنی: شخص بر دین دوست و نزدیکان خودش و همراه خودش است.

ما باید با خداوند و انبیاء و امامان و عارفان الهی و واقعی و حکیمان الهی و مومنان حقیقی همنشین شویم در ورای زمان و مکان.

بعونک یا قرّة عین المساکین

به یاری خودت، ای نور چشم مستمندان.

یعنی بدون یاری و کمک و توفیق الهی نم توانیم به این درجات والا و بالا برسیم.

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید
۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۲ ، ۲۲:۲۶
داود نوروزی
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ زَیِّنِّى فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِى فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِى فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّى فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِینَ.
خدایا! در این روز مرا به زیور پوشش و پاکی نفس بیارای
و مرا به جامه ی قناعت و کفاف بپوشان
و مرا در این روز به کار عدل و انصاف بدار ، و از هر چه ترسانم مرا ایمن دار
به عصمت و پاکیت، ای نگهدار و عصمت بخش خداترسان
اللّهم زیّنّی فیه بالسّتر و العفاف
ستر و پوشش و عفاف ، از نتایج حیا هستند.
عفت و قناعت که در فراز بعدی دعای امروز است، به مربوطند، از جهت این که انسان قانع عفیف می شود و به حلال خدا قانع می شود و حیا پیشه می کند. همانطور که امیر مومنان ع می فرمایند: القَناعةُ أفضل العفَّتین. ترجمه: قناعت، برترین عفت است.و در روایتی دیگر می فرماید:الا و أَنَّ القناعةَ و غلبظَ الشَهوةِ مِن أکبرِ العفاف. ترجمه: بدانید که قناعت و چیره گشتن بر شهوت، بزرگترین عفت است.
امیر مومنان ع در وصیّت به محمدبن ابی بکر می فرماید: إِعلم أنَّ أَفضلَ العفّةِ الورعُ فی دین الله، و العملُ بطاعتِهِ ، و أَنّی أوصیک بتقوی اللهِ فی أمر سِرِّک و علانیتک. ترجمه: بدان که برترین عفت داشتن ورع در دین خداست و عمل به فرامین او. و من تو را سفارش می کنم که در نهان و آشکار و درون و برونت از خدا بترسی.
ریشه عفت؛
علی ع : اصل العفاف القناعة؛ و ثمرتها قِلّة الاحزان. ترجمه: ریشه ی عفت قناعت است و میوه اش کم شدن اندوه ها.
امام علی ع : الرّضا بالکفاف یوءَدّی الی العفاف. ترجمه: خرسند بودن به کفاف، منجر به عفاف - عفَّت از حرام - می شود.
امام علی ع : عفَّت الرجل علی قدر غَیرته. ترجمه: پاکدامنی مرد به اندازه ی غیرتش است.
امام علی ع : مَن عقَل عَفَّ. ترجمه: هرکه عاقل و خردمند باشد، عفیف و خویشتندار گردد.
ثمرات عفت؛
امام علی ع: العفّةُ تُضَعِّف الشهوة. ترجمه: عفت شهوت -پرستی- را ضعیف می کند.
امام علی ع : بالعفاف تَزکو الاعمال. ترجمه: با عفت است که اعمال پاک و تزکیه می شود.
امام علی ع : ثَمَرَةُ العفَّة الصّیانة. ترجمه: میوه عفت و پاکدامنی، مصونیت یافتن است.
رسول الله ص : أما العفاف ؛ فیَتَشَعَّبُ منه الرضا و الستکانة و الحظّ و الراحة و التَّفَقُّد و الخشوع و التذکر و التفکّر و الجود و السخاء ؛ فهذا ما یَتَشَعَّبُ للعاقل بعَفافه رِضیً باللهِ و بقسمِه. ترجمه: آنچه از عفاف منشب می شود: خشنودی و خضوع و بهرمندی و آسایش و دلجویی و فروتنی و تذکر و تفکر و بخشندگی و سخاوت است. اینها خصالی است که به سبب پارسایی برای خردمند عاقلی که از خدا و قسمت او راضی و خشنود است، حاصل می شود.
در باره عفت؛
رسول الله ص : أکثر ما تَلِجُ به أُمتی النار الأَجوَفان: البطن و الفرج. ترجمه: بیشتر امت من به سبب دو میان تهی به آتش می روند، شکم و شرمگاه.
امام باقر ع : ما عُبِدَ اللهُ بشَیءٍ أفضلَ من عِفَّةِ بطنٍ و فرج. ترجمه: خداوند به چیزی برتر از عفّت شکم و شرمگاه، عبادت نشده است.
رسول الله ص : انّ الله یُحبُّ الحیِیّ المُتَعَفِّف، و یُبغضُ البَذِیِّ المُلحِف. ترجمه: خداوند شخص با حیای با مناعت طبع را دوست دارد و از سائل وقیح و سمج نفرت دارد.
امام کاظم ع : استحیوا من الله فی سرائرکم تَستَحیون مِن الناس فی علانیتکم. ترجمه: در خفا و نهان از خداوند حیا کنید تا در آشکارا از مردم حیا کنید.
یعنی کسی که در بین مردم فرد با حیایی نیست ، یقیناً در پیش خداوند هم حیا نمی کند. و شخصی که آدم ماخوذ به حیایی است در بین مردم، در نهان هم خود را در محضر خدا می بیند و حیا می کند از او، و همین امر باعث عفیف شدن و با حیا شدن او می شود. انسان تا از خدا حیا نکند از مردم حیا نمی کند.
توجه به همسر باعث عغفت او می شود؛ امام رضا ع : تَهیئَةُ تارّجلِ للمرأَةِ ممّا تَزیدُ فی عفّتِها. ترجمه: توجه مرد به همسر خود بر عفت او می افزاید.
رسول الله ص : إنّ الله حرَّمَ الجنّة علی کلِ فحّاشٍ بذی قلیل الحیاء لا یُبالی ما قال و ما قیل له . ترجمه: خداوند بهشت را بر ناسزاگوی کم حیا حرام کرده است؛ که هیچ باکی ندارد که چه چیز بگوید و یا به او چه چیزی بگویند.
عفّت در قرآن؛
و انکحوا الایامی منکم .... و لیَستَففِ الّذین لا یجدون نکاحاً حتّی یُغنِیَهمُ الله من فضله. ترجمه: مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید .... و کسانی که امکان برای ازدواج نمی یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند، تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز کند. نور آیه 33
یحسَبُهُم الجاهل اَغنیاءَ مِنَ التَّعَفُّف، تعرفهم بسیماهم لا یسئلون الناس الحافاً. ترجمه: و از شدت خویشتن داری، افراد نا آگاه آنها را بی نیاز می پندارند؛ اما آنها را از چهره هایشان می شناسی؛ و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی خواهند. بقره آیه 273
عفت و حیا، انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد و تمام حرکات و سکنات و گفتار و قلم و قدم او را کنترل می کند، تا آنچه را نفس می خواهد انجام ندهد. و لباس حیا ، پوششی می شود بر عیوب انسان تا دیگران عیوب او را نبینند؛ و حیا خودش عاملی می شود برای دوری انسان از هر بدی و زشتی و گناه و معصیت.
و استرنی فیه بلباس القنوع و الکفاف
و مرا به جامه قناعت و کفاف بپوشان
قناعت یعنی در مصرف آنچه در موجود هست، مقتصد باشی و کفاف یعنی به آنچه که موجود است راضی باشی و زیاده خواه نباشی. چرا که زیاده خواهی انسان را به کفر می کشاند؛ همانطور که خداوند در قرآن می فرماید: فلا تُعجِبکَ اَموالَهم و لا اولادهم؛ إنّما یرید لیُعذِّبَهم بها فی الحیوة الدّنیا و تزهقَ انفسهم و هم کافرون. ترجمه: و فزونی اموال و اولاد آنها ، تو را در شگفتی و تعجب فرو نبرد؛ خدا می خواهد آنان را بوسیله آن، در زندگی دنیا عذاب کند، و جانشان برآید در حالی که کافرند. توبه آیه 55
و باز هم به پیامبرش می فرماید: و لا تمدّنّ عینیک الی ما متّعنا به اَزواجاً منهم زهرةَ الحیوة الدّنیا لنفتنهم فیه ؛ و رزق ربّک خیرٌ و اًبقی . ترجمه: و هرگز چشمان خود را به نعمت های مادّی، که به گروه هایی از آنان داده ایم، میفکن؛ اینها شکوفه های زندگی دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است. طه آیه 131
گل های زندگی دنیا زود پژمرده و پرپر می شوند؛ همه ی آنها برای آزمایش ما هستند، آنچه را که تو به ما ارزانی داشته ای، بهتر و پایدارتر است. پس ما را به همان قانع ساز تا با فزونی طلبی خود را تباه نکنم و به آتش نکشانم.
بحار الانوار: أَوحی الله تعالی الی داوود ع : وَضَعتُ الغنی فی القناعة و هم یطلبونه فی کثرة المال فلا یَجدونه. ترجمه: خداوند متعال به حضرت داود ع وحی کرد: من توانگری را در قناعت نهاده ام، اما مردم آن را در فراوانی مال می جویند ؛ از این رو نمی یابندش.
رسول الله ص : القناعة مال لا یَنفَد. ترجمه: قناعت، ثروتی تمام ناشدنی است
و احملنی فیه علی العدل و الانصاف
و مرا در این روز به کار عدل و انصاف بدار.
عدالت یعنی اینکه هر چیزی سر جای خودش باشد، و انصاف نوعی بخشش همراه با عدالت و یا عدالت همراه با بخشش است. در مقابل عدل ، ظلم است و در مقابل انصاف، ذی حق را محروم کردن. عدالت عام است ولی انصاف مخصوص افرادی خاص. در قرآن کریم واژه ی عدل در مورد خداوند مطرح نشده ولی با تعبیر نفی ظلم از ساحت مقدس خداوند این حقیقت بیان شده است: انّ الله لا یظلم الناس شیئاً و لکنّ الناس انفسهم یظلمون. ترجمه: خداوند هیچ به مردم ستم نمی کند ولی این مردمند که به خویشتن ستم می کنند. یونس آیه 44.
امروز از خداوند می خواهیم که ما را مجری عدالت گرداند در روابط مان با خدا و خود و خلق خدا، در اجتماع و جامعه و خانواده و محل کار و...؛ تا مشمول این آیه ی شریفه نباشیم که به خودمان ظلم کنیم.
دستورات الهی عدالت در قرآن؛
یا ایّها الّذین آمنوا کونوا قوّامینَ للهِ شُهَداءَ بالقسط، و لا یَجرمنَّکم شنءانُ قومٍ علی اَن لا تَعدِلوا؛ إعدلوا هو اَقربُ للتَّقوی ، . ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت ، گواهی دهید. دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت کنید، که به پرهیزکاری نزدیک تر است.مائده آیه 8
اِنَّ الله یامرکم اَن توءَدُّوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس اَن تحکموا بالعدل . ترجمه: خداوند به شما فرمان می دهدکه امانت را به صاحبانش بدهید؛ و هنگامی که میان مردم داوری می کنید، به عدالت داوری کنید؛ نساء58
آشنایی بیشتر با عدالت و انصاف؛
امام علی ع : أَعدل الناس مَن انصفَ عن قُوَّةٍ. ترجمه: عادلترین مردم، کسی است که با داشتن قدرت، انصاف ورزد.
امام علی ع : غایة العدلِ أن یَعدِل المرء فی نفسه. ترجمه: نهایت عدالت، این است که آدمی با خودش به عدالت رفتار کند.
رسول الله ص: مَن صاحَبَ الناس بالّذی یُحِبُّ أن یُصاحبوه کان عدلاً. ترجمه: هر که با مردم چنان رفتار کند که دوست دارد آنان با او رفتار کنند، عادل است.
خدایا! عدالت را به ما بشناسان، و توفیق اجرای عدالت را به ما عنایت فرما
و آمنّی فیه من کلّ ما اَخافُ
و از هر چه ترسانم، مرا ایمن ساز.
ترس از مسائلی که مربوط به دنیاست و ترس از عذاب الهی در قیامت و آخرت.
ترس ما باید از چی باشد؟
امام علی ع : لا تخافوا ظلم ربِّکم، و لکن خافوا ظلم أنفسکم. ترجمه: از ستم پروردگارتان نترسید - زیرا او به کسی ستم نمی کند - بلکه از ستم خود بر خویش بترسید.
امام علی ع : لا تخف الا ذنبک و لا تَرجُ الا ربَّک. ترجمه: جز از گناه خودت نترس و جز به پروردگار خویش امید نبند.
امام علی ع : خیر الاعمال اعتدالُ الرجاء و الخوف. ترجمه: بهترین کارها برابر بودن بیم و امید است.
امام صادق ع : مَن خاف الله أَخاف اللهُ منه کلَّ شیءٍ؛ و من لم یَخَفِ الله أَخافه الله من کل شیءٍ. ترجمه: هر که از خدا بترسد، خداوند همه چیز را از او می ترساند؛ و هر که از خدا نترسدخدا او را از همه چیز ترسان کند.
رسول الله ص: من خاف الله عزوجل خاف منه کلّ شیء؛ و من لم یخف الله أَخافه الله من کل شیء. ترجمه: هر که از خدای عزوجل بترسد، همه ی اشیاء از او بترسند؛ و هر که از خدا نترسد، خداوند او را از هر چیز بترساند.
اگر ترس ما از ستم مردم باشد، ترس و تقوای ما از خداوند باعث ترس آنها می شود؛ امام هادی ع می فرماید: مَن اتَّقی الله یُتَّقی . یعنی: هر کس از خدا پروا کند و بترسد ، از او می ترسند.
امام علی ع : اذا خِفتَ الخالق فَرَرتَ إلیه، و اذا خفت المخلوق فررتَ منه. ترجمه: هر گاه از خدا بترسی به سوی خود او می گریزی و اگر از مخلوق خدا بترسیاز وی بگریزی.
ترس امیر المومنین از چه چیز ما بود؟
فرمودند: من از دو چیز بر شما می ترسم، إتِّباع الهوی و طول العمل؛ و اما اتباع الهوی، فیصُدُّ عن الحقّ؛ و اما طول الامل ، یُنسی الآخرة. ترجمه: من از دو چیز بر شما می ترسم؛ پیروی از هوای نفس، و آرزوی طولانی. اما پیروی از هوای نفس، انسان را از یاد خدا باز می دارد؛ و اما آرزوی طولانی ، انسان را از آخرت غافل می کند و باعث فراموشی آخرت می گردد.
خدایا! به ما بفهمان که باید از چه بترسیم و از چه نترسیم؛ و به ما توفیق بده تا خوف و رجاء ما، رنگ خدایی بگیرد، و در انجا که باید، از تو بترسیم، و از عذاب تو بیم داشته باشیم و به رحمت بیکران تو امید. خدایا! ما را از خوف و ترس از عذاب الهی و ترس از گرفتاری های دنیوی، ایمن گردان. آمین
بعصمتک یا عصمة الخائفین
به عصمت و پاکیت ای نگهدار و عصمت بخش خداترسان.

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۲ ، ۲۳:۰۴
داود نوروزی
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَىَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ وَ کَرِّهْ إِلَىَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ وَ حَرِّمْ عَلَىَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ بِعَوْنِکَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ.
خدایا! در این روز احسان و نیکویی را محبوب من قرار ده و فسق و گناه را ناپسند من گردان و خشم و آتش قهرت را بر من حرام نما به یاری خودت ای فریادرس فریاد خواهان
اللهم حببّ الیَّ فیه الاحسان
خدایا ! در این روز احسان و نیکویی را محبوب من قرار بده.
حَسَن یعنی نیکی و احسان یعنی نیکی کردن و کارهای خوب و نیک انجام دادن، مثل واجبات الهی و مستحبات و محسن یعنی نیکوکار و برّ هم یعنی نیکوکاری و خدا در قرآن می فرماید:
« تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان، واتقوا الله إنَّ الله شدید العقاب. یعنی: در نیکی و پرهیزکاری همکاری کنید نه در گناه و تجاوز؛ و از خدا بترسید، که او به سختی کیفر می دهد.» که دعای امروز با نظر و نگاهی به این آیه- مائده 2 - از جانب پیامبر اکرم ص بیان شده است، چرا که در دعا از خداوند می خواهیم که ما را محسن گرداند و در فراز بعد از خداوند می خواهیم که توفیق نکردن گناه نصیب ما گرداند و در فراز بعد هم می خواهیم که از آتش جهنم دورمان کند ، دقیقاً به همان ترتیبی که در آیه آمده است. و همچنین آیه ی نود سوره نحل.
خداوند در قرآن کتاب برنامه ی زندگی ما در دنیا و آخرت دستور به احسان کرده در کنار عدل:
إنَّ الله یأمر بالعدل و الاحسان و ایتایءِ ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی. ترجمه: خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد؛ و از فحشاء و منکر و ستم، نهی می کند. سوره نحل آیه 90
در تفسیر نمونه در باره ی این آیه آمده: این آیه ، نمونه ای از جامع ترین تعلیمات اسلام در زمینه ی مسائل اجتماعی و انسانی و اخلاقی را بیان می کند. در آغاز می گوید: خداوند به عدل فرمان می دهد» عدل همان قانونی است که تمام نظام هستی بر محور آن می گردد و به معنای این است که هر چیزی سر جای خود باشد.. بنابراین ، هر گونه انحراف، افراط، تفریط و تجاوز به حقوق دیگران، برخلاف اصل عدل است؛ اما چون عدالت با همه ی قدرت و شکوه و تاثیر عمیقش ، در مواقع بحرانی و استثنایی، به تنهایی کار ساز نیست، بلافاصله دستور احسان را پشت سر آن می آورد.
احسان چیست؟
در تفسیر نور الثقلین روایتی در تفسیر احسان آورده شده است:
فی قوله تعالی: « و من أحسَنَ دیناً ممَّن أسلَمَ وجهه لله و هو محسن » : رُویَ أنَّ النّبی سُئِلَ عن الاحسان، فقال: أن تَعبُدَ الله کانّکَ تراهُ، فإن لم تکن تراه فإنّه یراک. ترجمه: درباره ی آیه ی « و دین چه کسی بهتر است از کسی که از روی اخلاص رو به خدا کند و نیکو کار بُوَد؟ » روایت شده است که از پیامبر ص درباره ی نیکی و احسان سئوال شد، فمودند: احسان این است که خدای را چنان پرستی که گویی او را می بینی؛ زیرا اگر تو او را نبینی او تو را می بیند.
آثار احسان؛
1- چند برابر شدن نیکی ها در پرونده ی اعمال ما:
مَن جاءَ بالحسنةِ فله عشرُ أمثالها و من جاء بالسَّیّئةِ فلا یُجزا إلاّ مثلها و هم لا یُظلمون. ترجمه: هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر به او پاداش دهند، و هر کار بدی انجام دهد تنها همانند آن کیفر بیند و به آنان ستم نمی شود. انعام آیه 160
امام زین العابدین ع : یا سَوأَتاه لِمَن غَلَبت إحداتُه عَشَراتِهِ - یُرسدُ أنَّ السّیئةَ بواحدةٍ و الحسنةَ بعشرةٍ. ترجمه: «بدا به حال کسی که یک هایش بر ده هایش غالب آید!» ؛ مراد حضرت، این است که بدی هایش که یک برابر حساب می شود از خوبی هایش که ده برابر حساب می شود، بیشتر شود.!
2- زیاد شدن دوستی دوستان و برادران؛
امام علی ع : مَن کثُر إحسانُهُ أحبّه إخوانُهُ. ترجمه: آن که احسانش زیاد باشد، دوستان و برادرانش او را دوست بدارند.
3- به دست آوردن دل های دیگران؛
امام علی ع: بالاحسان تُملکُ القلوب. ترجمه: با نیکی کردن، دل ها تصرّف می شود.
4- سود آور ترین کالاست؛
حضرت علی ع : علیک بالاحسان ، فإنّهُ أفضلَ زراعة، و أربحُ بِضاعةٍ. ترجمه: بر تو باد نیکو کاری، که آن بهترین کشت و سود آورترین کالاست.
5- حکمت و دانش پاداش محسنین:
آتیناه حکماً و علماً و کذلک نجزی المحسنین. ترجمه: حکمت و دانش به او - موسی ع - دادیم ؛ و این گونه نیکوکاران را جزا می دهیم. قصص آیه 14
6- باعث طول عمر؛
امام کاظم ع : مَن حَسُنَ بِرُّهُ بإخوانه و أهله مُدَّ فی عمره. ترجمه: کسی که به برادران و خانواده اش نیکی و احسان کند، عمرش طولانی می شود.
7- باعث زیاد شدن روزی می شود؛
امام جعفر صادق ع : مَن حَسُنَ برّهَ اًل بیته زیدَ فی رزقه. ترجمه: کسی که با خانواده اش نیک رفتاری کند، روزی اش زیاد می شود.
8- هر نیکی کاری که انجام دادیم به خود مان نیکی کردیم؛
إن أًحسَنتم أًحسَنتم لاًنفسکم و إن أًسأتم فلها. ترجمه: اگر نیکی کنید به خود کرده این و اگر بدی کنید نیز به خود کرده اید.
ما با این دعا که یک احسان است -و ادای همه ی واجبات هم احسان هستند- به درگاه خداوند تبارک و تعالی رفتیم و خود خداوند هم فرمودند در قرآن که : هل جزاءُ الاحسان الاّ الاحسان ؛ آیا جزای نیکی جز نیکی است؟ ؛ پس به حق احسانش می خواهیم که از احسانش ما را محروم نکند تا احسان را دوست بداریم و محسنین را بشناسیم و از محسنین شده و پاداش و جزای حسنش را هم ما را بر خوردار کند؛ که همانا حکمت و علم و دانش است.
و کرِّه الیَّ فیه الفسوق و العصیان
و در این روز ، فسق و گناه را ناپسند من گردان.
فسوق و عصیان و گناه و ظلم و هر صفت رذیله ی دیگری در فطرت ما ناشایست و مکروه و ناپسند هستند، ما باید فقط رجوع کنیم به فطرت الهی که در وجود ما هست؛ فاًقم وجهکَ للدّین حنیفاً؛ فِطرتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسُ علیها؛ لا تبدیلَ لِخلقِ الله؛ ذلک دینُ القیّم و لکنَّ اًکثر النّاسِ لا یعلمون. ترجمه: پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن؛ این فطرتی است که خداوند ، انسان ها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمی دانند. روم آیه ی 30.
و همچنین می فرماید:
و لکنَّ اللهَ حَبَبَّ إلیکم الایمانَ و زیَّنهُ فی قلوبِکم و کرَّهَ إلیکم الکفرَ و الفسوقَ و العصیانَ أُلئکَ هم الرّاشدون. ترجمه: لکن خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانیدو آن را در دل های شما بیاراست و کفر و پلیدی و سرکشیرا در نظرتان ناخوشایند ساخت؛ آنان - که چنین اند - ره یافتگانند. حجرات آیه 7
حکومت قوای رذیله هم سه قوه دارد و اگر میدان را خالی ببینند حکومت می کنند؛
قوّه ی شهوانی، که انسان را به زشتی ها و فحشاء می خواند و قوّه ی غضبیّه که انسان را به منکرات و آزار مردم و تهمت و غیبت و اذیت مردم وا می دارد و قوّه ی وهمیّه ی شیطانیّه که حسّ برتری طلبی و ریاست خواهی و انحصار جویی و تجاوز به حقوق دیگران را در انسان زنده می کند؛ که از همه ی اینها به خداوند فاطر پناه می بریم.
و حرِّم علیَّ فیه السَخَطَ و النیرانَ
و در این روز، خشم و آتش قهرت را بر من حرام نما.
از خداوند می خواهیم که ما را به سخط و خشمش گرفتار نکند، و ما هم باید بدانیم که چه چیزهایی باعث خشم و سخط الهی می شود و آنها را از خودمان دور سازیم، تا از آتش جهنم در آخرت و خشم الهی در دنیا دور باشیم.
1- پیامبر ص : مَن خافَ النّاسُ لسانه فهو من اهل انار . ترجمه: کسی که مردم از زبانش بترسند از اهل آتش است.
2- پیامبر اکرم ص: اکثَرُ اهل جهنم النتکبرون. ترجمه: بیشترین دوزخیان متکبران اند.
3- پیامبر اکرم ص: مَن بَهَتَ مومناً أَو مومنةَ أَو قال فیه ما لیس فیه أَقامه الله عزوجل یومَ القیامةِ علی تلٍّ من نار حتّی یُخرَجَ ممّا قاله فیه. ترجمه: کسی دروغی به مرد یا زن با ایمانی ببندد و تهمت بزند، یا اینکه در باره او چیزی بگوید که در او نیست، خداوند متعال در روز قیامت او را بر تلی از آتش نگه می دارد تا وی از حرف هایی که درباره ی او گفته است خارج شود.
همه ی گناهان م محرمات الی موجبات خشم خدا را بر می انگیزاند.
بعونکَ یا غیاث المستغیثین
به یاری خودت ای فریادرس فریاد خواهان.

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۲ ، ۲۲:۰۲
داود نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

االلهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوکّلین علیکَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْکَ واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیکَ بإحْسانِکَ یاغایَةَ الطّالِبین.

خدایا قرار بده مرا در این روز از متوکلان بدرگاهت ومقرر کن در آن از کامروایان حضرتت ومقرر فرما در آن از مقربان درگاهت به احسانت اى نهایت همت جویندگان.

تکخوانی دعای روز دهم ماه رمضان

همخوانی دعای روز دهم

اللّهم اجعلنی فیه من المتوکلین علیک

خدایا! در این روز مرا از توکل کنندگان به خودت قرار بده.

توکل به معنی وکالت و اعتماد و در اینجا یعنی واگذار کردن کار به خدا و اعتماد به تدبیر اوست.

آیات توکل؛

1- شروع هر کار با توکل بر قدرت و استعانت خدا فقط:

فإذا عزمتَ فتوکل علی الله، إنّ الله یحبّ المتوکلین ؛ ترجمه: اما هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن ، زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. سوره آل عمران آیه 159

2- چرا بر خدا توکل نکنیم؟

و علی الله فلیتوکل المومنون ؛ و ما لنا الاّ نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا، و لنصبرن علی ما ءاذیتمونا و علی الله فلیتوکل المتوکلون. ترجمه: افراد با ایمان باید تنها به خداوند توکل کنند ؛ و چرا بر خدا توکل نکنیم، با اینکه ما را به راه های سعادت رهبری و هدایت کرده است. و ما به طور مسلم در برابر آزارهای شما صبر خواهیم کرد و توکل کنندگان، باید فقط بر خدا توکل کنند.

3- شیاطین بر توکل کنندگان بر خدا راهی ندارند و مسلط نمی شوند؛

فاذا قراتَ القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم؛ إنه لیس له سلطانٌ علی الذین آمنوا و علی ربّهم یتوکلون؛ انّما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون . ترجمه: هنگامی که قرآن می خوانی، از شر شیطان مطرود، به خدا پناه ببر؛ چرا که او بر کسانی که ایمان دارندو بر پروردگار خود توکل می کنند، تسلطی ندارد؛ تسلط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی و ولایت خود برگزیده اند؛ و آنها که نسبت به خدا شرک می ورزند.( فرمان شیطان را به جای فرمان خدا گردن می نهند) سوره نحل آیات 98 الی 100

4- چرا باید به او توکل کنیم؟

الف- او بهتریت وکیل و تکیه گاه است؛

الذین قال لهم الناس إنَّ النّاس قد جَمعوا لکم فاخشَوهم ، فزادَهم ایماناً و قالوا حسبنا اللهِ و نعم الوکیل . ترجمه: اینها کسانی بودند که بعضی از مردم، به آنها گفتند: « مردم (لشکر دشمن ) برای حمله به شما اجتماع کرده اند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی است. سوره آل عمران آیه 173

ب- او تکیه گاه همه ی موجودات است، ما چرا به او توکل نکنیم؛

والله علی کل شیءٍ وکیل. ترجمه: و خداوند نگهبان و ناظر بر همه چیز است و به حساب آنها می رسد. سوره هود آیه 12

ج- او در صورت توکل امور ما را کفایت می کند؛

و یرزقه من حیث لا یحتسب؛ و من یتوکل علی الله فهو حسبه؛ إن الله بالغُ امره ؛ قد جعل الله لکل شیءٍ قدراً. ترجمه: و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را می کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می رساند؛ و خدا بر همه چیزی اندازه ای قرار داده است. سوره طلاق آیه 3

د- او همیشه زنده است؛ و- به همه چیز آگاه است؛ ه- بر همه چیز حاکمیت دارد؛

و توکل علی الحی الذی لایموت و سَبّح بحمده؛ و کفی به بذنوب عباده خبیراً؛ الّذی خلق السماوات و الارض و ما بینهما فی ستة ایّامٍ ثمَّ استوی علی العرش ؛ الرّحمان فسئل به خبیراً. ترجمه: و توکل کن بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد؛ و تسبیح و حمد او را به جا آور؛ و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است. سوره فرقان آیه 58 و 59

ی- او شکست ناپذیر است؛

و توکل علی العزیز الرحیم. ترجمه: و بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن. سوره شعرا آیه 217

عزیز یعنی شکست ناپذیر و نفوذ ناپذیر.

ک- او هدایت گر انسان هاست؛

و ما لنا الاّ نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا. ترجمه: و چرا بر خدا توکل نکنیم؛ با اینکه ما را به راه های سعادت رهبری کرد؟! سوره ابراهیم آیه 12

گ- او رحمت بر همه دارد؛

قل هو الرحمن ءامنّا به و علیه توکلنا، فستعلمون مَن هو فی ضلال مبین. ترجمه: بگو: « او خداوند رحمان است، ما به او ایمان آورده و بر او توکل کرده ایم؛ و به زودی می دانید چه کسی در گمراهی آشکار است. سوره ملک آیه 29

توکل در روایات؛

1- توکل یکی از ارکان ایمان است،

امام رضا ع : الایمان اربعة ارکان: التوکل علی الله عزوجل و الرضا بقضائه و التسلیم لامر الله و التفویض الی الله . ترجمه: ایمان بر چهار پایه است؛ توکل بر خدا و راضی بودن به قضای الهی و تسلیم در برابر فرمان او و واگذاری کارها به او.

2- حدّ توکل چیست؟

امام صادق ع : لمّا سئل عن حدّ التوکل: أن لا تخافَ مع الله شیئً . ترجمه: از امام جعفر صادق ع در باره حدّ توکل سئوال شد فرمودند: با وجود خداوند از هیچ چیزی نترسی.

3- حقیقت توکل چیست؟

جبرئیل در پاسخ به سئوال پیامبر ص از او در باره توکل بر خداوند، گفت: دانستن این مطلب که مخلوق نه زیانی می زند و نه سودی می رساند؛ نه عطا می کند و نه منع و جلوگیری می کند؛ و چشم امید بر کندن از خلق. هر گاه بنده چنین باشد، دیگر برای احدی جز خداوند کار نمی کند و امید و بیمش از کسی جز خدا نیست و چشم طمع به هیچ کس جز خدا ندارد. این است توکل.

4- آثار توکل؛

الف- آسان شدن دشواری ها؛

امیر المومنین علی ع: مَن توکل علی الله ذلَّ له الصعاب و تسهلت علیه الاشباب. ترجمه: کسی که به خدا توکل کند، مشکلات برای او آسان می گردد و اسباب برای او فراهم می گردد.

ب- پیروزی؛

امام محمد باقر ع : مَن توکل علی الله لا یغلب و من اعتصم بالله لا یهزم. ترجمه: کسی که به خدا توکل کند مغلوب نمی شود، و کسی که به خدا تمسک جوید شکست نمی خورد.

قرآن کریم در این زمینه می فرماید:

إن یَنصرکم الله فلا غالب لکم و إن یخذلکم فمن ذا الّذی ینصرکم من بعده و علی الله فلیتوکل المومنون. ترجمه: اگر خدا شما را یاری کند هیچ کس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از یاری شما بردارد، چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد کرد؟ و مومنان باید تنها بر خدا توکل کنند . سوره آل عمران آیه 160

ج- در صورت توکل خداوند در امورش او را کفایت میکند؛

حضرت علی ع : مَن وثَّقَ بالله اَراهُ السرور و من توکل علیه کفاه الامور. ترجمه: کسی که به خدا اعتماد کند ، خداوند شادمانی را به او نشان می دهد؛ و هر کس که به خدا توکل کند، خداوند امور او را کفایت می کند.

خداوند در قرآن در باره این موضوع می فرماید:

قل لن یصیبنا الاّ ما کتب الله لنا هو مولانا و علی الله فلیتوکل المومنون . ترجمه: بگو: جز آنچه خدا برای ما مقرر داشته هرگز به ما نمی رسد. او سرپرست ماست و مومنان باید تنها بر خدا توکل کنند. سوره توبه آیه 51

5- توکل نردبان تکامل است؛

امام جواد ع: الثقة بالله تعالی ثمنً لکل غال و سُلّمٌ الی کل عال. ترجمه: اعتماد به خدا بهاء و قیمت و ارزش هر امر با ارزشی است؛ و نردبام برای هر امر بلند پایگی است.

6- نشانه توکل؛

امام علی ع : لَیَنبَغی لِمَن رضی بقضاء الله سبحانه أن یتوکل علیه. ترجمه: سزاوار است برای کسی که به قضاء خداوند راضی است، به خدا توکل کند.

7- پیامدهای عدم توکل به خدا و توکل بر غیر خدا؛

پیامبر ص : أوحی الله عزوجل الی بعض انبیائه و عزتی و جلالی لَاُقَطّعنَّ امل کلّ مومل غیری بالایاس و لَاَکسُونّه ثوب المذلّة فی النّار. ترجمه: خداوند به بعضی از پیامبرانش وحی کرد که سوگند به عزت و جلالم، هر آینه هر کسی که به غیر من امید داشته باشد ، آرزوی او را قطع می سازم و او را نا امید می گردانم و در آتش لباس ذلت و خواری به او می پوشانم.

و اجعلنی فیه من الفائزین لدیک

و مرا در این روز از آنان که نزد تو فوز و سعادت یابند، قرار بده

فوز یعنی رستگاری و سعادت

خداوند در قرآن مصادیقی از فائزین و رستگاران را ذکر کرده

1- کسانی که خداوند از آنان راضی و خشنود شده است، 2- کسانی که از خداوند راضی هستند.

و السابقون الولون من المهاجرین و الانصار و الّذین اتَّبعوهم باحسانٍ رضی اللهُ عنهم و رضوا عنه و اَعدَّ لهم جنّاتٍ تجری تحتها الانهار خالدین فیها اَبداً ؛ ذلک الفوز العظیم. ترجمه: پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیبکی از آنان پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت ، و آنها نیز از خداوند خشنود شدند؛ و باغ هایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهر ها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است پیروزی بزرگ!

3- کسانی که با خداوند معامله می کنند؛

إنَّ الله اشتری من المومنین اَنفسهم و اَموالهم باَنَّ لهم الجنّة ؛ یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یُقتَلون، وعداً علیه حقاً فی التورات و الانجیل و القرآن ؛ و من اوفی بعهده من الله ؛ فاستبشروا ببیعکم الّذی بایعتم به ؛ و ذلک هو الفوز العظیم . ترجمه: خداوند از مومنان ، جان ها و اموالشان را خریداری کرده، که - در برابرش - بهشت برای آنان باشد ؛ - به این گونه که - در راه خدا پیکار می کنند، می کشند و کشته می شوند؛ این وعده حقی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کرده اید؛ و این است آن پیروزی بزرگ! سوره توبه آیه 111

4- صادقین و راست کرداران؛

قال الله هذا یومٌ ینفع الصادقینَ صدقُهم ؛ لهم جنّاتٌ تجری من تحتها الانهارُ خالدین فیها ابداً؛ رضی الله عنهم و رضوا عنه؛ ذلک الفوز العظیم. ترجمه: خداوند می گوید: « امروز، روزی است که راستی راستگویات، به آنها سود می بخشد؛ برای آنها باغ هایی از بهشت است که نهرها از زیر درختان آن می گذرد، و تا ابد، جاودانه در آن می مانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خداوند خشنودند؛ این، رستگاری بزرگ است. » سوره مائده آیه 119

5- کسانی که دارای این چهار خصلت باشن؛

امام علی ع : مَن اُعطیَ اربَعُ خصالٍ فقد اعطی خیر الدنیا و الاخرة و فاز بحظِّه منها؛ ورعُ یعصمه عن المحارم الله، و حُسنُ خُلق یعیشبه فی النّاس و حلمٌ یَدفع به جهل الجاهل و زوجةٌ صالحةٌ تُعینُه علی امر الدنیا و الاخرة. ترجمه: هر کس چهار خصلت به او عطا شد، حتماً خیر دنیا و آخرت به او عطا شده است و وی از بهره مندی آنها رستگار شود: پرهیزکاریی که او را از محرمات الهی نگه دارد؛ و حسن خلقی که بدان وسیله با مردم زندگی کند؛ و بردباریی که نادانی و جهالت فرد نادان و جاهل را با آن دور سازد؛ و همسری شایسته که او را در کار دنیا و آخرت یاری دهد.

خدایا! ما را از رستگاران و سعادتمندان قرار بده

و اجعلنی فیه من المقربین الیک

و مرا در این روز از مقربان درگاهت قرار بده.

در باره مقربان پروردگار در شرح دعای روز پنجم گذشت.

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

باحسانک یا غایة الطالبین

به احسانت، ای منتهای آرزوی درخواست کنندگان

آمین یا رب العالمین


التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۲ ، ۲۲:۵۸
داود نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ 

بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.

خدایا قرار بده برایم در آن بهره اى از رحمت فراوانـت وراهنمائیم کن در آن به برهان وراههاى درخشانت وبگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبه ات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان.

تکخوانی دعای روز نهم

اللّهم اجعل لی نصیباً من رحمتک الواسعة

خدایا! مرا نصیبی از گسترده ترین رحمت خودت عطا فرما

در دعای سحر هم با خدای خویش اینگونه راز و نیاز و نیایش می کنیم :

اللّهم انّی اسئلک من رحمتک بأوسعها و کلُّ رحمتک واسعه ، اللّهم انّی أسئلک برحمتک کلِّها .

خدایا! از تو دخواست می کنم به وسیع ترین مراتب رحمتت ، در حالی که همه مراتب رحمت تو واسعه و وسیع است ؛ خدایا! از تو درخواست می کنم به حق تمام مراتب رحمتت.

رحمت چیست؟ و رحمت واسعه چگونه رحمتی است؟

علامه رفیعی قزوینی در شرح عرفانی و فلسفی دعای سحر می فرماید:

رحمت عاطفه ی مخصوصی است که از مشاهده ی ناتوانی، مورد رحمت برانگیخته می شود.

علامه در مورد رحمت واسعه ی پروردگار می فرماید:

گسترده ترین رحمت الهی همان حقیقت محمدیه است؛ زیرا ، او علت واقعی و غایی خلق کردن مخلوقات است.

و می فرماید: رحمت واسعه و وسیع ترین رحمت ها ؛ وجود پیامبر ص است به این اعتبار که در سایر رحمت ها نفوذ و تاثیر دارد.

خداوند دو نوع رحمت دارد:

1 - رحمت رحمانیه 2 - رحمت رحیمیه

امام خمینی ره در شرح عرفانی دعای سحر در این مورد می فرماید:

«با رحمت رحمانیه اصل وجود ظهور پیدا کرده و با رحمت رحیمیه هر چیزی به کمال معنوی و هدایت باطنی خود می رسد؛ لذا در دعا می خوانیم: یا رحمن الدنیا و رحیم الاخره.»

رحمان نسبت به همه ی خلق و رحیم، فقط برای مومنین؛ و در دنیا برای همه رحمن است و رحمت او گسترده است برای همه چه مسلمان و چه مسیحی و بی دین و چه کافر؛ همه از نعمت های او برخوردارند، اصلاً اصل وجود همه و زندگی بخشیدن به همه از صفت رحمت رحمانیه ی الهی سرچشمه می گیرد. به همین خاطر است که خداوند در قرآن می فرماید:

الرَّحْمَٰنُ ﴿١﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿٢﴾ خَلَقَ الْإِنْسَانَ﴿٣﴾ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿٤﴾

[خداى] رحمان«1» قرآن را تعلیم داد .«2» انسان را آفرید ؛«3»به او بیان آموخت

سوره مبارکه ی الرحمن

یعنی رحمن بودن خدا باعث تعلیم قرآن و بعد خلقت انسان و تعلیم بیان او شد.

ولی این رحمت در آخرت فقط مخصوص مومنین خواهد بود. که گفته می شود رحمت رحیمیه.

به زبان ساده تر : دو نوح رحمت هست؛

1 - رحمت عام، که مخصوص دنیا هست و بدون درخواست، خداوند آن رحمت را شامل حال همه می گرداند و یا حتی با درخواست از خداوند اگر مومن بود، اجابت می کند و او را به آن نعمت درخواستی برخوردار می کند.

2 - رحمت خاص، که مخصوص بندگان مخلص و مطیع و صالح و فرمانبردار خداوند منان است ، که برای آنها چه در دنیا و چه در آخرت نصیب می گرداند و آن نعمت رحمت رحمانیه ی مخصوص خود آنها را برخوردار می کند.

در قرآن می خوانیم:

وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿٨٦﴾

و ما را به رحمتت از گروه کافران رهایى ده

سوره مبارکه یونی آیه ی شریفه ی 86

رحمت خدا شامل حال چه کسانی می شود؟

1 - امیر المومنین علی ع : رَحِمَ الله إمرأً عَرَفَ قَدره و لم یتَعدَّ طَوره.

ترجمه: رحمت خدا بر آن کس باد که اندازه ی خویش را بشناسد و از حدّ خویش فراتر نرود.

2 - علی ع : رَحِمَ الله عبداً راقبَ ذنبهُ و خافَ ربَّه.

ترجمه: رحمت خدا بر آن بنده باد که مواظب گناه خویش باشد و از پروردگارش بترسد.

3 - حضرت علی ع : رحمَ الله امرأً استَقبل توبَتَهُ ، و استَقال خَطیئَتهُ ، و بادَرَ منیَّتَهُ.

ترجمه: رحمت خدا بر آن کس که به توبه رو کند و از خطاهای خود پوزش بطلبد و پیش از مرگ کاری کند.

4 - رحم الله امراءً تفکَّرَ فاعتبَرَ، و اعتَبَرَ فأبصرَ.

رحمت خدا بر آن کس که اندیشید و عبرت آموخت و پند گرفت و بینش یافت.

5 - امام علی ع: رَحِمَ الله امراءً أَلجَمَ نفسَهُ عن معاصی الله بلجامها ، و قادها إلی طاعة الله بِزِمامها.

ترجمه: رحمت خدا بر آن کس که انگیزه های نفسانی خود را درهم کوبید و نفس خود را نگه دارد و مهار آن را گرفته به سوی طاعت خدا بکشاند.

6 - تعرَّضوا لرحمة الله بما أمرکم به من طاعته.

ترجمه: با فرمان بردن از اوامر خداوند، خود را در معرض رحمت خدا قرار دهید.

چرا می گوییم برحمتک کلّها؟

نیاز عبد در جمیع امور دنیا و آخرت به خدا می باشد و مصادیق رحمت به حسب جهات احتیاج متفاوت است؛ زیرا هر دردی دوائی خاص دارد و بنده نمی داند که با کدام رحمت و نعمت ، نقسش رفع و دردش دواء می گردد و سعادتمند و رستگاریش کامل می گردد، پس به همه ی انواع رحمت متوسل می شویم.

چه کس رحمت خدا شاملش نمی شود؟

1 - حضرت علی ع : رحمةُ من لا یرحم تمنع الرحمة.

ترجمه: ترحم بر بی رحم مانع رحمت حق می شود.

2 - امام علی ع : من لم یرحم الناس منع اللهُ رحمته.

ترجمه: هر که به مردم رحم نکند، خداوند رحمت خود را از او دور می کند.

از خداوند رحمن و رحیم می خواهیم و به رحمت واسعه اش قسمش می دهیم که با وجود این که بنده های خوبی برای او نبودیم ؛ نصیبی از رحمت واسعه اش ما را برخوردار کند؛ چرا که خودش در قرآن می فرماید که نباید از رحمتش نا امید بشویم، هر چند که گناه کار باشیم و می فرماید که نا امید کسی است که کافر است؛

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿٥٣﴾

بگو : اى بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود زیاده روى کردید ! از رحمت خدا نومید نشوید ، یقیناً خدا همه گناهان را مى‏آمرزد ؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است ؛ «53» مبارکه ی زمر

پیامبر ص می فرماید: خدای تعالی را صد رحمت است که یکی از رحمت ها را بر زمین نازل کرد و در میان مخلوقات پخش کرد؛ هرچه عاطفه و رحم است از همان یک جزء رحمت است و نود و نه رحمت را به تاخیر انداخت تا روز رستاخیز تا در آنجا بندگان را مورد رحمت قرار دهد.

خدایا! نصیبی از رحمت واسعه ات برای ما قرار بده و از رحمت و مهربانی خود به دنیا و آخرت ما نظر کن. 

و اهدنی فیه لبراهینک السّاطعه

و مرا به براهین و ادلّه روشن خود هدایت فرما

هدایت در لغت به معنی؛ ارشاد، راهنمایی و نشان دادن راه با لطف و مدارا و مهربانی، می باشد

هدایت در اصطلاح عبارت از: تعیین کمال مناسب یک شیء و راه رسیدن به آن است.

هدایت در آیات و روایات به دو معنی آمده است: ارائه طریق (نشان دادن راه) و ایصال به مطلوب (رساندن به مقصد)

انواع هدایت:

هدایت به اعتبار موضوع دو گونه است؛ هدایت تکوینی و هدایت تشریعی

هدایت تکوینی؛ به معنی رساندن هر چیزی که در عالم وجود دارد، به سرمنزل مقصود و کمال نهایی آن مانند هدایت زنبور عسل در خانه سازی و عصاره گیری از گلها و میوه ها و پیمودن راهی که آفریدگارش تعیین نموده و در نتیجه تولید عسل که هدایت ویژه و به کمال رساندن آن می باشد.
این نوع از هدایت را هدایت عامه و همگانی نیز می نامند.

هدایت تشریعی؛ این نوع از هدایت مخصوص انسان است و به این معناست که خداوند متعال، برای رساندن بشر به سرمنزل مقصود که همان ملاقات با پروردگار متعال باشد، از هیچ گونه ارشاد و راهنمایی، دریغ نورزیده است.

همان طور که به پیامبرش ـ صلی الله علیه و آله ـ می فرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن؛ مردم را با حکمت و موعظه نیکو و جدال احسن، به راه پروردگارت، دعوت کن.»

مراحل هدایت در انسان: (از سایت اندیشه قم)

مرحلة اوّل آن؛ مرحله فطرت است

این مرحله از هدایت شامل همة انسانها می شود؛ و اگر کسی فطرت توحیدی خود را به سبب گناهانی مثل «ظلم» و «فسق» و «کفر» خاموش نکرده باشد، هدایت تشریعی قرآن کریم را می پذیرد.

مرحلة دوم هدایت انسان:

مرحلة دوم، هدایت تشریعی است، یعنی وقتی انسان با فطرت خدادادیش به سوی قرآن کریم روی آورد، و می تواند به او امر و نواهی آن پایبند شود.

مرحله سوم: مرحله بعدی هدایت آن است که انسان با پایبندی به دستور هایی قرآن کریم به صفت «تقوا» متصف شود، تقوا یک امر وجودی و تکوینی است که مترتب بر هدایت تشریعی قرآن کریم می باشد و اگر کسی به این مرحله برسد خداوند مراحل بالاتر از هدایت را به او عنایت می فرماید: «وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ؛ هر کس به خدا ایمان بیاورد، خداوند قلب او را به سوی خودش هدایت می کند باز می فرماید: «وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدىً» خداوند بر هدایت کسانی که هدایت (تشریعی) را پذیرفتند، می افزاید.»

مرحلة چهارم: چهارمین مرحله از هدایت الهی ویژه کسانی است که به سوی خدا، توبه و پشیمانی داشته باشند، چنان که می فرماید: «وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ؛ خداوند هر کسی را که انابه داشته باشد هدایت می کند«اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ»

ساطع یعنی روشن و مبرهن و درخشان و همه ی برهان های هدایت ساطعه هستند.

برهان نظم، یکی از دلایل روشن هدایت انسان است، نظام مادی جهان و نظام معنوی هستی و همه موجودات هستی با نظم فوق تصور ما در حال اجرای اوامر خداوند تبارک و تعالی هستند.

از ریزترین موجودات، مثل اتم که میلیون ها اتم را با چشم غیر مسلح نمی توان دید و کوچکترین عنصر یک ماده را تشکیل می دهد؛ هر یک اتم تشکیل شده از هسته ی اتم و الکترون ها با بار الکتریکی منفی، که هسته ی اتم را در بر گرفته اند و هسته ی اتم هم خودش از پروتن که دارای بار مثبت است و نوترون که از لحاظ منفی یا مثبت بودن الکتریکی خنثی است ، تشکیل شده است و ساده ترین اتم از جهت ساختار ترکیبی ، اتم هیدروژن است که عدد اتمی یک دارد و دارای یک الکترون و یک پروتون می باشد.

شما تصور کنید که ریزترین و کوچکترین واحد تشکیل دهنده ی یک عنصر و ماده دارای چنین نظمی هست که اگر نظم آنرا به هم بزنند ؛ چه اتفاقی خواهد افتاد، مثل هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن و هر جایی هم که نیروگاه های اتمی و هسته ای هست از خطرناکترین مکان ها به حساب می آید.و به هم خوردن نظم کوچکترین واحد عنصر اینگونه نظم جهان را به هم می زند و وحشت به دل ها می افکند باید پی به خالق هستی ببریم و به این برهانش هدایت شویم انشاءالله.

و نظم کرات آسمان، که خداوند می فرماید:

و هو الذی خلق اللیل و النهار و الشمس و القمر کلٌ فی فلکٍ یسبحون

ترجمه: و او آن کسی است که شب و روز خورشید و ماه را پدید آورده است هر کدام از این دو در مداری معین شناورند. مبارکه ی انبیاء شریفه ی 32

و در جای دیگر می فرماید:

لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار و کل فی فلک یسبحون

ترجمه: نه خورشی را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند. مبارکه ی یس شریفه ی 40

زمین در نظر ما عظمتی است ، اما در مقابل مشتری و زحل، دانه ی ارزنی است در مقابل تخم مرغ! و زحل در برابر خورشید، دانه ی ارزنی است در مقابل توپ بسکتبال! و خورشید در کنار شعرانی یمانی و سماک رامح، چیزی مثل مثال های کذشته و خورشید منظومه شمسی ما در کنار خورشید و ستاره ی رجل الجبار اصلاً دیده نمی شود و در کنار ابر غول های سرخی مثل ابط الجوزا یک پیکسل است!!

کهکشان راه شیری ما صد تا سیصد میلیارد! ستاره مثل خورشید و بزرگتر از آن که گذشت، دارد و در فضای هستی صدها! میلیارد کهکشان وجود دارد، مضروب اینها چقدر می شود؟!

با وجود همه ی این ها امیر مومنان علی ع می فرمودند که من به راه های آسمان بیشتر از راه های زمین آشنا هستم. این شناخت از کجا حاصل شده بود؛ جز از براهین ساطعه ی پروردگار و خالق همه ی هستی؟

برهان وجوب دفع ضرر محتمل؛ که خبری آمده از بهشت و جهنم، اگر این دستورات شرع مقدس را عمل نکنیم به دوزخ خواهیم رفت، برای اینکه این ضرر محتمل را دفع کنیم، باید به دستورات الهی گردن نهیم. خداباوران در دنیا از لذائذ کمتر استفاده کرده اند و خداناباوران بیشتر؛ اما اگر آخرتی و بهشتی باشد، خداباوران از لذائذ نامحدود در زمان نامتناهی بهرمند شده اند و خداناباوران در دوزخ عذاب خواهند دید، پس با دو دو تا کردن و حساب و کتاب کردن، به این نتیجه می رسیم که برای دفع ضرر محتمل هم که شده به قوانین خاص وضع شده گردن نهیم و به خدا ایمان بیاوریم. و این برهان در مرحله ی آخر ادله ی اثبات خدا و دستوراتش می باشد.

برهان عدالت و برهان هدف( هدف خلقت و ...) و ...

و هدایت قرآن؛ قرآن می فرماید:

ذلک الکتاب لا ریب فیه هدیً للمتقین

این کتاب بی هیچ شکی راهنمای پرهیزکاران است.

دم دستی ترین مثال این است که؛ وقتی ما یک وسیله ای از فروشگاهی می خریم در داخل آن یک بروشور هست که طریقه صحیح استفاده آن را به ما آموزش می دهد و آن وسیله هم بر طبق آن بروشور ساخته شده است، یعنی قبل از آن که مثلاً آن دوربین در کارخانه ساخته شود آن بروشور باید وجود داشته باشد و نقشه ی راهنمای ساخت آن دوربین است؛ و قرآن هم اصلاً قبل از خلقت انسان خلق شده است. به همین خاطر است که خداوند در سوره مبارکه ی الرحمن، اول از تعلیم قرآن سخن می گوید و بعد از خلقت انسان و تعلیم سخن او!

در آیه ی دیگر خداوند می فرماید: قال ربنا الذی أعطی کلُّ شیءٍ خلقَهُ ثمَّ هدی

ترجمه: گفت: پروردگار ما آن کسی است که هر چیزی را خلقی که در خور اوست داد و سپس هدایت کرد.

امام جعفر صادق ع در باره ی آیه ( انّا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً)فرمودند:

عرَّفناهُ اما آخذاً و اما تارکاً.

ترجمه: یعنی ما راه را به او شناساندیم؛ یا آن را در پیش می گیرد و یا رهایش می کند.

خداوند چه کسانی را هدایت می کند؟

1 - مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

ترجمه: هیچ مصیبتى جز به فرمان خدا نرسد . و هر کس به خدا ایمان بیاورد ، خدا قلبش را [به حقایق] راهنمایى مى‏کند ؛ و خدا به همه چیز داناست .

2 - وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ

ترجمه: کسانى که براى [به دست آوردن خشنودى] ما [با جان و مال] کوشیدند ، بى‏تردید آنان را به راه‏هاى خود [راه رشدو سعادت و بهشت و مقام قرب] راهنمایى مى‏کنیم ؛ یقیناً خدا با نیکوکاران است.

و خذ بناصیتی الی مرضاتک الجامعه

و پیشانی مرا بگیر و به سوی رضا و خشنودی که جامع هر نعمت است سوق ده

خداوند در قرآن می فرماید: ما من دابّةٍ الا هو آخذٌ بناصیتها ترجمه: هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه او برآن تسلط دارد. یعنی زمام اختیار هر جنبنده ای در دست مشیت خداوند تبارک و تعالی هست.

خداوند از صادقین خشنود است و می فرماید:

قال الله هذا یومُ ینفع الصادقین صدقهم لهم جناتُ تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابداً، رضی اللهُ عنهم و رضوا عنه، ذلک الفوز العظیم. ترجمه : خداوند می گوید: امروز روزی است که راستی راستگویان، به آنها سود می بخشد؛ برای آنها باغ هایی از بهشت است که نهرها از زیر درختان آن می گذرد، و تا ابد، جاودانه در آن می مانند؛ هم خداوند از آنها خوشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ این، رستگاری بزرگ است. سوره ی مائده آیه ی 119

امیر المومنین ع می فرماید: أرضاکم عند الله أسبَغُکم علی عیاله. ترجمه: رضایتمندترین شما نزد خدا، کسی است که خانواده اش را بیشتر در رفاه قرار دهد.

بمحبتک یا امل المشتاقین

به حق دوستی و محبتت ای آرزوی مشتاقان


التماس دعا توفیق مزید

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۲۲:۰۷
داود نوروزی