کاروران زیارتی ناظرین شورای نگهبان قزوین در هفتمین روز از نوروز سال هزار و سیصد و نود و سه، همراه با راهیان نور، روانه مناطق جنگی هشت سال دفاع مقدس شدند. در این سفر نورانی و معنوی کاروان شورای نگهبان از اروندکنار منطقه عملیاتی والفجر هشت و شلمچه و معراج شهداء در اهواز و هویزه و طلائیه و دهلاویه و خرمشهر و بهشت شهدای آبادان و ... دیدن کردند و عطر و بوی جبهه ها و شهداء و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس گرفتند.
برای مشاهده ی همه عکس ها به ادامه مطلب مراجعه فرمایید. و برای دانلود و دریافت هر عکس هم بر روی آن کلیک کنید.
برای دیدن حدود صد و بیست عکس دیگر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
چون عکس ها با سایز بزرگ بارگذاری شده اند به ادامه مطلب بروید و چند دقیقه صبر کنید
دریافت
عنوان: کجایند مردان بی ادعا
حجم: 2.5 مگابایت
توضیحات: کجایند مردان بی ادعا
لطفاً play کنید
به نام خدا
خداوند منّان توفیق داد تا امسال هم به نوکری امام حسین سید الشهداء علیه السلام مفتخر گردم و به شهر معلم کلایه و مسجد محله اناده مرکز بخش الموت شرقی اعزام بشوم و در خدمت مردم خوب و با فرهنگ این خطّه باشم.
مردم این محل با گویش زیبا و شیرین تاتی و بسیار مهربان و با فرهنگ بالا هستند و بیشتر اهالی را فرهنگیان مشغول و بازنشته تشکیل می دهند. و پیرمردهایی که کشاورز هستند. و در بین اهالی سه سرهنگ بازنشسته بودند که برادران رجبی در نیروی انتظامی و ارتش بودند و آقای اسد بابایی هم بازنشسته سپاه پاسداران بود. میزبان بنده هم جناب آقای حسن رجبی بود که معلم بازنشسته بود و برادر اخوان رجبی مذکور بود و یک برادر دیگرش هم معلم بازنشسته هستند و یک برادر دیگرش هم شهید شده است. یعنی از پنچ برادر، دو برادر در نظام و دو برادر هم در آموزش و پرورش که سابقه جبهه هم دارند و جانبازی؛ یک برادر هم شهید شده است. ضمن اینکه فرزند برادری که بازنشسته نیروی انتظامی هست هم شهید شده است. برادر بزرگتر حسن آقا که بازنشسته نیروی انتظامی است، بنیانگذار عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی در قزوین است و برادر دو قولوی حسن آقا که بازنشسته ارتش است، بنیانگذار ضد هواپیما ربایی در کشور است.
در این پست با بسیجی شهید رضا رجبی آشنا می شویم و صفحه ی اینترنتی خودم را با رنگ و بوی شهادت مزیین و معطر می کنم و در پست بعدی هم تصاویری از عزاداری و دیگر برنامه های دهه محرم در محله اناده شهر معلم کلایه قرار می دهم. در ضمن بنده با فرزند ارشد این شهید آشنایی قبلی داشتم در قزوین، ولی نمی دانستم ایشان فرزند شهید و اهل اناده هستند. و در مسجد محل شناختم کامل شد.
بیوگرافی |
رجبی، رضا: نهم خرداد ۱۳۳۱، در روستای اناده از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش صادق، کشاورز بود و مادرش گلصفاخانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود. سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و ششم خرداد ۱۳۶۷، در شیخمحمد عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۴ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. |
نام | رضا رجبی |
نام پدر | صادق |
نام مادر | گل صفاخانم |
محل شهادت | شیخ محمد |
محل تولد | قزوین - اناده -بخش رودبار الموت | تاریخ تولد | ۱۳۳۱/۰۳/۰۹ |
محل شهادت | شیخ محمد | تاریخ شهادت | ۱۳۶۷/۰۳/۲۶ |
استان محل شهادت | - | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | متاهل | درجه نظامی | |
تعداد پسر | ۳ | تعداد دختر | ۱ |
تحصیلات | دیپلم | رشته | تجربی |
عملیات | سال تفحص | 1374 | |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین - اناده-بخش رودبار الموت |
خاطراتی از شهید
زینب رجبی: «عروسک چوبی»، یکی از کتابهایی بود که پدرم برای من خریده بود و خیلی از شبها خودش داستانش را به هنگام خواب، برایم میخواند. داستانی که شخصیت اصلی آن، دختری هم نام خودم، «زینب» بود.پدر، هر وقت این داستان را برایم میخواند، میدیدم اسامی شخصیتهای داستان، دقیقاً اسامی اهل خانوادهی خودمان است؛ یعنی پدر «زینب»، «رضا» بود و مادرش «زهرا» و...پدرم به هیچ کس اجازه نمیداد به این کتاب دست بزند و همیشه خودش برایم کتاب را میخواند، تا این که در جنگ با دشمنان اسلام به شهادت رسید و من هم بعدها با سواد شدم و توانستم بخوانم.یک روز کتاب را پیدا کردم و به یاد پدرم، قصد کردم که یک بار خودم داستانش را بخوانم؛ اما در کمال ناباوری دیدم که اسامی شخصیتهای داستان با آن چه پدرم میخواند، متفاوت است. حتی پدرم یک بخش از داستان را، که پدر «زینب» «سیگار» میکشد، هیچوقت برایم نخوانده بود.
به ادامه مطلب بروید