بَشیراً و نَذیراً

وَ هو الفَتّاحُ العَلیمُ

بَشیراً و نَذیراً

وَ هو الفَتّاحُ العَلیمُ

بَشیراً و نَذیراً

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، خوش آمدید
بنده از سال 1386 با پارسی بلاگ وارد دنیای
مجازی شدم و اکنون هم با بلاگ مشغول تاثیر
گذاری بر دنیای حقیقی هستم!

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند در بین ماه های ماه مبارک رمضان را برگزیده است و در بین روزهای این ماه شریف، شب قدر را برگزیده است. شب نزول قرآن است و عبادت هم در این شب، مضاعف اجر و پاداش دارد.

بهترین وقت عبادت در صیام لیلة القدر است با فضل تمام

بُد شب احیا شب خیر و امید هم برات و هم نجات و هم نوید

رحمت است و مغفرت یکسر تمام کسب هر فیض و فضیلت در مقام

نور بود از سر به پا مستور بود دیده ی نا اهل از آن کور بود

باز گردد هر دری در آسمان دعوت آید از خدای مهربان

بس مبارک بوده امشب با یقین نازل آیدهر ملک سوی زمین

تنگ گردد، صحن گیتی بر ملک رشک برده بر زمین امشب ملک

زان که امشب، طاعت اندر خاکدان بهتر و برتر بود از آسمان

لیلة القدر است و شبهه به دهر افضل و اعلی بود، مِن الف شهر

شب قدر شبی است که پیامبر ص رخت خواب را جمع می کرد، خود را برای عبادت مهیّا می نمود و در مسجد به اعتکاف می پرداخت.

شبی که امام زین العابدین ع و فخرالساجدین در دعای شریف ابوحمزه ی ثمالی عبادت در آن را از خدای خویش خواستار شده و خواست مومنان نیز در ادعیه ی روزانه ی ماه رمضان همین است.

حضرت فاطمه ی زهرا س هم نمی گذاشت فرزندانش در این شب با شرافت بخوابند؛ هر وقت خواب بر یکی از آنها غلبه می کرد ، مقداری آب به صورت او می پاشید.

شبی که پیامبر ص در باره اش فرمود:

إنَّ الشّیطان لا یَخرجُ فی هذه اللیلةَ حتّی یُضیءَ فَجرَها و لا یَستطیعُ أن یُنالَ اَحداً بخبل أو داءٍ أو ضربٍ مِن ضروبِ الفسادِ و لا یُنفذُ فیها سحر ساحرٍ. یعنی: شیطان در این شب بیرون نیاید تا آنکه صبح طلوع کند و قدرت آسیب رساندن به کسی را ندارد و سحر هیچ ساحری در این شب اثر نکند.

شب قدر شبی است که لسان الغیب حافظ شیرازی آن محرم راز و سر الهی، به هر چه رسیده را از سحر شب قدر می داند، او که دیوانش در کنار قرآن و مفاتیح در هم ی خانه ها موجود است و شورش نه تنها در ایران بلکه جهان شمول است ؛ می گوید :

دوش وقت سحر از غصّ نجاتم دادند و نادر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحری بود چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند

این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند

در غزلی دیگر می گوید:

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

در غزل دیگری، شب قدر را شبِ وصل با خلق یکتا می داند:

شب قدر است و طی شد نامه ی هَجر سلاٌ فیه حتّی مطلع الفجر

شبی است که خداوند می فرماید از هزار ماه برتر و بهتر است ، یعنی از عمر یک انسان هم ارزشش بیشتر است؛« لیلة القدر خیرٌ من الف شهر» و شبی است که انجام اعمال عبادی در آن با عبادت هزار ماه برابر است.

شب قدر شبی است که خداوند آنرا در میان شب ها برگزیده:

قال ابو عبدالله ع : قال رسول الله ص : أنّ الله عزوجل اختار منَ الیّام الجمعة و من الشّهور شهر رمضان و من اللیالی لیلة القدر و اختارنی علی جمیع النبیاء و اختار منّی علیًّ و فضّله علی جمیع الوصیاء. یعنی: خداوند از میان ایام روز جمعه را اختیار کرد و در میان ماه ها ماه رمضان را برگزید و در میان شب ها شب قدر را برگزید و پیامبر اکرم را در بین انبیاء ع اختیار کرد و از من - پیامبر - علی ع را برگزید و فضیلت داد بر همه ی اوصیاء.(وسائل الشیعه ج5 ص67)

در روایت دیگری آمده است: شب قدر شبی است که خداوند آن را در میان شب ها برگزید است، همان طور که از بین موجودات، انسان را برگزید و از بین پیامبران حضرت محمد را برگزید و از بین مکاتب و ادیان دین اسلام را برگزید و از بین خانه های روی زمین کعبه را برگزید و از بین سنگ ها حجر الاسود را برگزید و از بین کتب آسمانی قرآن را و از میان راه ها صراط المستقیم و از میان سوره های قرآن یس را و از میان روزهای هفته روز جمعه را و از میان ماه ها رمضان را و از میان بنی هاشم هم هفت نفر را برگزیده است.

شب قدر شب توبه و استغفار و برگشت به خداوند تبارک و تعالی است.

یا رب ز گناه خویش شرمنده منم بر هر چه عقوبت است زیبنده منم

غفّار توئی، غنی توئی، شاه توئی بدکار منم، گدا منم، بنده منم

شب قدر شبی است که همه ی ملائک مهمانت زمین اند: تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربّهم من کلّ أمر.

شب قدر شبی است که فوق درک بشری است و درک حقیقت آن شب برای انسان های عادّی ، غیر ممکن است.

شب قدر شب انسان کامل و شب کمال انسان است. شب پیامبر است که انسان کامل است و شب به کمال رسیدن انسان است به سبب نزول قرآن در این شب

، چرا که قرآن سبب کمال انسان است.

چرا به شب قدر ، قدر می گوییم؟

در وجه تسمیه ی این شب مبارک به قدر وجوهی را ذکر کرده اند؛ که جمع بین این وجوه هم ممکن است. از آن جمله:

1- چون این شب شب شریفی است، به آن لیلة القدر می گوییم. یعنی شبی که صاحب قدر و منزلت و شرافت است . چرا که خداوند تبارک و تعالی قدر را در آیه ای در این معنی استفاده کرده است: « و ما قدر الله حقّ قدره » یعنی : قدر خدا را چنان که در خور و شایسته ی اوست نشناختند. (حج: 74). چنانکه عرب ها می گویند: فلان له قدر، یعنی فلانی دارای شرافت و عظمت است.

2- چون در این شب فرشتگان زیادی به زمین می آیند و زمین به این خاطر تنگ می شود، لذا آن را شب قدر می نامند. زیرا قدر در آیه ای یه معنای ضیق و تنگی آمده است. و مَن قُدِر علیه رزقه. یعنی: روزی او تنگ شد. شاهدی بر این مدعاست.

3- به معنای شب تقدیر و سرنوشت است. چرا که در این شب امور بندگان تا سال آینده مقدّر می گردد؛ و این وجه را بسیاری از مفسران از جمله علامه طباطبائی استوار دانسته اند.

در تفسیر برهان از امام محمد باقر ع روایت می کند: یُقَدّرُ فی لیلة القدر کلّ شیءٍ یکونُ فی تلک السّنة الی مثلها من قابلٍ ، من خیرٍ و شرّ ، طاعة و معصیة ، و مولودٍ و اجلٍ ، او رزقٍ فما قُدّر فی تلک السیّنةَ و قُضیَ فهو المحتوم و لله عزوجل فیه المشیة؛ یعنی: در شب قدر هر امری از امور بندگان تا شب قدر سال آینده معیّن می گردد ، از خیر و شرّ ، طاعت و معصیت ، ولادت و مرگ و روزی موجودات و هر آنچه در آن سال مقدّر گشته حتمی است و خداوند را در آن مشیّت است.

اگر کسی شب قدر را با توبه و تصمیم بر ترک گناه و عزم بر اجرای احکام نورانی قرآن سپری کرد، مقدرات سال آینده اش به نیکی رقم خواهد خورد، و گرنه در جا خواهد زد و طعم تلخ خسران را خواهد چشید.

امام صادق ع می فرماید: یُفَرّقُ اللهُ فی لیلة القدر ، ما کان من شدّةٍ او رخاءٍ او مطرٍ ؛ بقدرٍ ما یشاءُ الله عزوجل اَن یُقَدّر الی مثلها من قابلٍ ؛ یعنی: خدا در آن شب قدر آنچه از سختی یا خوشی یا باران است به مقداری که تا سال آینده خواهد، معیّن فرماید.

4- و یک قول زیبای دیگری در نام گزاری این شب به شب قدر است که گفته شده:

اَنزلَ فیها کتاب ذو قدر ، الی رسول ذی قدر ، لأجل اُمّة ذات قدر ، علی یدی ملک ذی قدر ؛ یعنی: نازل شده در این شب کتاب صاحب قدر و منزلت ، بر رسول و پیامبر صاحب قدر و والا قدر ، برای امت با قدر و ارزش ، به دست ملائکه ای صاحب قدر .مجمع البیان ج10 ص 518 طبری

5- گفته شده که چون شبی است که در آن شب مقدر شده که قرآن در آن نازل شود.

6- یا از آن رو که هر کس این شب را زنده بدارد و احیا نگه دارد صاحب قدر و منزلت می گردد؛ به لیلة القدر معروف شده است.

چمع بین این وجوه نیز امکان دارد.

فضائل شب قدر؛

1- شب آمرزش گتاهان

رسول الله ص می فرماید: هر کس شب قدر را احیا دارد و مومن باشد و به روز جزا اعنقاد داشته باشد ، تمامی گناهان آمرزیده می شود.

2- شب قدر قلب ماه رمضان است؛

امام جعفر صادق ع می فرماید: از کتاب خدا استفاده می شود که شمره ی ماه های سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماه ها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان، لیلة القدر است.

3- از هزار ماه بهتر است

لیلة القدر خیر من الف شهر

امام جعفر صادق ع می فرماید: العمل فیها خیرٌ من العمل فی الف شهرٍ لیس فیها لیلة القدر. یعنی: عمل در این شب بهتر است از عمی در هزار شبی که در آن هزار ماه لیلة القدری نباشد.

4- نزول قرآن در این شب

در شب قدر قرآن دفعةً بر پیامبر نازل شده است.

5- نام گذاری یکی از سوره ها به قدر

6- شب مبارک و با برکت ؛ انا انزلناه فی لیلةٍ مبارکة.

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۱ ، ۰۰:۱۵
داود نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین.

خدایا آگاهم نما در آن براى برکات سحرهایش وروشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش وبکار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان

تکخوانی دعای روز هجدهم ماه رمضان

اللّهم نبّهنی فیه لبرکات أسحاره

خدایا! مرا در این روز نسبت به برکات سحرهای این ماه بیدار و آگاه ساز.

اگر با واژه های دعا آشنا بشویم فهم و درک دعا برای ما آسان تر خواهد شد و عمل به آن و این که خودمان را در مسیر مفاهیم این دعا قرار دهیم، بهتر این کار صورت می پذیرد.

تنبیه یعنی آگاه کردن و بیدار کردن.

برکات از مادّه ی برکت است و برکت در اصل « برک » به معنی سینه ی شتر می باشد. و برکت در اصطلاح یعنی استقرار خیر از سوی خداوند در یک چیز.( ویکی فقه )

ارتباط معنای لغوی و اصطلاحی: چون سینه ی شتر در هنگام نشستن و برخواستن شتر مقدّم بر دیگر اعضاء است، و اینکه شتر مهمترین راه کسب روزی در بین اعراب است؛ به عنوان مصداق روشنی از خیر می باشد و لذا در مورد هر نعمتی که دوام داشته باشد استعمال می شود.

اقسام برکت؛

و لو أنَّ اهلَ القری ءامنوا و اتّقوا لَفَتحنا علیهم برکاتٍ مِن السماءِ و الأرض. یعنی: و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوی پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم.(اعراف: 96)

بنا بر این آیه برکات به دو قسم تقسیم می شود:

1- برکات آسمانی یعنی برکات معنوی

برکات آسمانی عبارت است از توجهات معنوی و رحمت های روحانی که سبب گشایش و خوشی روح و وسعت قلبی و نورانیت باطنی و استفاضه از فیوضات الهی می شود.

2- برکات زمینی یعنی برکات مادّی یا حسّی

برکات زمینی برکاتی است که منشاء آن از زمین است، مانند: آب، خاک، هوا، اشجار، زراعت و آنچه مورد استفاده مادّی انسان ها قرار می گیرد.

که این دو قسم برکت در موضوعاتی مصداق پیدا می کنند، که در قرآن به آنها اشاره شده است:

1- مکان های پر برکت، مثل: کعبه، أرض بیت المقدس.

2- زمان های با برکت، مثل: شب قدر؛ و انزلناه فی لیلة مبارکه. یعنی: که ما آن- قرآن - را در شب پر برکتی نازل کردیم.(دخان: 2)

3- اشیاء پر برکت، مثل: قرآن؛ « و هذا کتابٌ انزلناه مبارکٌ. یعنی: و این کتابی است که ما آن را نازل کردیم کتابی است پر برکت. » انعام :92

آب؛ و نزّلناه من السماء ماءً مبارکا. یعنی: و از آسمان آبی پر برکت نازل کردیم. سوره ق:9

4- افراد پر برکت؛ مثل: حضرت عیسی ع : و جعلنی مبارکاً أین ما کنت. یعنی: و مرا هر جایی که باشم، وجودی پر برکت قرار ده. مریم 31

5- عوامل برکت ؛

1- ایمان و عمل صالح؛

و لو أنَّ اهلَ القری ءامنوا و اتّقوا لَفَتحنا علیهم برکاتٍ مِن السماءِ و الأرض. یعنی: و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوی پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم.(اعراف: 96)

چرا که اهل ایمان و تقوی نعم الهی وسیله ی عبادت و اطاعت می کنند. و ایمان و عمل صالح باعث نزول نعمات ارضی و سماوی خدا می گردد.

2- استغفار

امام علی ع : قد جعل الله الاستغفار سبباً لدرر الرّزق و رحمة الخلق. یعنی: خدا استغفار را وسیله دائمی فرو ریختن روزی و موجب رحمت خلق قرار داده است. ( ویکی فقه )

اجمالاً با مفهوم و مصادیق برکت آشنا شدیم و اکنون می دانیم که خداوند ما را به برکات سحرها آشنا کند و آگاه کند و در این زمینه بیدارمان کند ، منظور چیست.

أسحاره؛

اسحار جمع سحر است. در شب چون مردم همه در حال استراحت هستد و کمتر در این ساعات گناه می شود، فضا آلوده نیست. و اصلاً نزدیک صبح یک روحانیت و معنویت خواصی دارد.

عبادت در شب، به ویژه در سحرگاهان و نزدیک طلوع فجراثر فوق العاده ای در صفای روح ، تهذیب نفس، تربیت معنوی انسان، پاکی قلب، بیداری دل، تقویت ایمان و اراده، تحکیم پایه های تقوی در دل و جان انسان دارد که حتّی با یک بار آزمایش، انسان آثار آن را به روشنی در خود احساس می کند. به همین دلیل علاوه بر آیات قرآن، در روایات اسلامی نیز تاکید فراوانی بر آن شده است. در روایتی از امام صادق ع می خوانیم: « سه چیز از عنایات مخصوص الهی است: عبادت شبانه - نماز شب - و افطار دادن به روزه داران و ملاقات برادر مسلمان. » در حدیث دیگری از همان حضرت نقل شده که در تفسیر آیه 114 سوره هود فرموده است: « نماز شب گناهان روز را از بین می برد.» تفسیر نمونه ج25 ص170

لسان الغیب حافظ شیرازی هم هرچه دارد را از سحر و عبادت شبانه می داند:

هرگنج سعادن که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود

در غزل دیگر می گوید:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند

سحر در ادبیات عرفانی و شعرا جایگاه بسیار والایی دارد.

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد در و بام دوست پرواز کنند

هر جا که دری بود به شب در بندند الاّ در دوست را که شب باز کنند

و نوّر فیه قلبی بضیاء أَنواره

و در این روز دلم را به تابش روشنی های آن نورانی گردان.

الله ولیّ الّذین آمنوا یُخرجهم مِن الظلمات الی النّور. یعنی: خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند؛ آنها را از ظلمت ها ، به سوی نور بیرون می برد.(بفره:257)

نور و ظلمت در این آیه کنایه از هدایت و گمراهی است. امروز از خداوند می خواهیم که قلب ما را به نور هدایت منور گرداند و ما را از تاریکی های جهل به نور هدایت راهنمایی کند.

الله نور السماوات و الارض ... نورٌ علی نور ، یهدی الله لِنوره من یشاء. خداوند نور آسمان ها و زمین است ... نوری است بر فراز نوری؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می کند. (نور:35)

خدا همان نوری است که آسمان ها و زمین را روشن می کند و از کانون قلب مومنان سر بر می آورد و تمام وجود آنها را نورانی می کند. دلایلی که آنان با عقل دریافته اند، با نور وحی آمیخته می شود و مصداق «نورٌ علی نور» می گردد. این چنین دل های مستعد به این نور الهی هدایت می شوند و مشمول «یهدی الله لنوره من یشاء» می گردند. این نور وحی باید از آلودگی به گرایش های انحرافی شرقی و خربی که موجب کدورت آن می شود، بر کنار باشد؛ چنان خالی از هر گونه انحراف که بدون نیاز به هیچ چیز دیگر، تمام نیروی وجود انسان را بسیج کند و مصداق « یکاد زیتها یضیء و لو لم تمسیه نار» گردد.( تفسیر نمونه ج15 ص 474)

و خذ بکلِّ اعضائی الی اتّباع آثاره

و تمام اعضا و جوارحم را برای آثار و برکات این روز و این ماه مسخر فرما

منظور از مسخر گردان اعضایم را چیست؟

منظور تسلیم شدن در برابر قدرت قادر متعال است. چرا که خداوند در قرآن می فرماید: و مَن أَحسَنُ دیناً مِمَّن اَسلمَ وجههُ للهِ و هو محسن. یعنی: دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکو کار باشد. (نساء:125)

و مفهوم این خواسته این می شود که در انجام تکالیف و وظایف و فرائض و واجبات باید به قدرت خداوند متعال توکل کنیم و از قدرت او بخواهیم که اعضا و جوارح ما را در کار اطاعت و عبادت و پیروی از دستورات و فرامین خود ، کمک مان کند و نیروی اعضای ما را در اجرای دستورات خود وادارد و آنی ما را به خود ما وانگذارد. ولا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً.

بنورک یا منوّر قلوب العارفین

به حق نور جمالت ، ای روشنی بخش دل های عارفان

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۱ ، ۲۳:۵۵
داود نوروزی
بخش چهارم



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۱ ، ۰۲:۵۶
داود نوروزی
بخش سوم



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۱ ، ۰۲:۵۵
داود نوروزی

بخش دوم



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۱ ، ۰۲:۵۲
داود نوروزی
  بخش اول



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۱ ، ۰۲:۳۷
داود نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین.

خدایا راهنمائیم کن در آن به کارهاى شایسته واعمال نیک وبرآور برایم حاجتها وآرزوهایم اى که نیازى به سویت تفسیر وسؤال ندارد اى داناى به آنچه در سینه هاى جهانیان است درود فرست بر محمد وآل او پاکیزگان.

تکخوانی دعای روز هفدهم ماه رمضان

همخوانی زیبای دعای روز هفدهم

اللّهم اهدنی فیه لصالح الاعمال

خدایا! مرا به اعمال شایسته در این روز، راهنمایی کن

در این فراز از دعای روز هفدهم ماه رمضان دو موضوع مطرح شده است. موضوع هدایت و موضوع عمل صالح، که این دو لازم و ملزوم هم هستند. چرا که تا هدایت نباشد، عمل صالح انجام نمی پذیرد. برای درک و فهم بیشتر این دعا لازم است که این دو موضوع روشن شوند.

هدایت و راهنمایی؛

قالَ ربُّنا الّذی أَعطی کلَّ شیءٍ خلقَه ثم هدی. یعنی:(موسی) گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی ، آنچه را لازمه ی آفرینش او بوده داده ؛ سپس هدایت کرده است. (طه آیه 50)

خداوند هدایت را در بدو خلقت هر موجودی در او قرار داده است. نخست خداوند هر چه لازمه ی هر موجودی بوده به او بخشیده است و سپس او را هدایت کرده؛ و منظور از این هدایت این است که خداوند بعد از این که لوازم حیات و وجود و موجود شدن را به او عطا کرده؛ به او چگونگی بهرمندی از این لوازم وجودی را آموخته، تا هر موجودی نیرویش را در مسیر ادامه ی حیاط و وجود خویش به کار گیرد.

انواع هدایت؛

هدایت دو گونه است،

1- هدایت تکوینی ، که برای همه ی موجودات و مخلوقات خداوند است.

قالَ ربُّنا الّذی أَعطی کلَّ شیءٍ خلقَه ثم هدی. یعنی:(موسی) گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی ، آنچه را لازمه ی آفرینش او بوده داده ؛ سپس هدایت کرده است. (طه آیه 50)

2- هدایت تشریعی؛ که مخصوص انسان ها و ذوی العقول است، که جن را هم شامل می گردد.

ذلک الکتابُ لا ریبَ فیه هدیً للمتّقینَ . یعنی: آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه ی هدایت متّقین و پرهیزکاران است. بقره آیه 2

هدایت تشریعی خودچهار نوع است؛

1- هدایت اولیّه و عمومی که همان نشان دادن راه است، که برای همه انسان ها است، یا همان هدایت به معنی فراهم کردن وسیله ی نیل به مقصود و هدف اصلی است.

و لقد جاءهم مِن ربّهمُ الهدی. یعنی: در حالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است. (نجم آیه 23)

و هدیناه النّجدَین. یعنی: و او را به راه خیر و شرّ هدایت کردیم.(بلد آیه 10)

2- هدایت ثانویه یا پاداشی؛ وقتی مومنین از هدایت عمومی خداوند بهرمند شدند و پیامبران و کتب آسمانی و وحی را تصدیق کردند؛ و هدایت اولیه را پشت سر گذاشته باشند خداوند به پاس و پاداش این امر، آنان را مشمول هدایت خاص خود قرار می دهد.

و الّذین اهتدَوا زادَهم هُدیً و ءاتاهم تقواهم. یعنی: کسانی که هدایت یافته اند، (خداوند) بر هدایتشان می افزاید و روح تقوی به آنان می بخشد. (محمد ص آیه 17)

3- و در درجات بالاتر از هدایت رسیدن به واقع ؛ که در سوره یونس آیه ی 9 خداوند بیان می فرماید.

4- و هدایت به مفهوم حکم الهی هم که در سوره إسراء آیه ی 97 خداوند متعال بیان فرموده است.

چون هدایت بدست خداست، ما از خداوند می خواهیم که ما را به سمت و سوی اعمال صالح هدایت فرماید.آیه ی مربوطه: سوره قصص آیه ی 56

به فرمایش پیامبر ص ، که برای ابلاغ و دعوت مبعوث به پیامبری شده است و در کار هدایت اختیاری ندارد؛ همانگونه که ابلیس برای آراستن گناهان در نظر مردم وسوسه می کند و در گمراه کردن هیچ اختیاری ندارد. هدایت و ضلالت به دست قدرت خداست.

در دعای امروز در واقع از خدا می خواهیم که ما را به آن درجات بالا و والای هدایت مشمول و متنعّم کند.

ما از خداوند می خواهیم که ما را هدایت کند و اگر بخواهیم اجابت شود باید خودما هم در این راه تلاش و جدّ و جهد داشته باشیم تا خداوند عنایت کند و ما را هدایت کرده و مشمول متّقین کند که خداوند پرهیزکاران را هدایت می کند.

همانطور که خداوند در قرآن می فرماید: و الّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدیَنَّهم سبُلَنا . یعنی: و آنها که در راه ما جهاد و تلاش کنند، قطعاً به راه های خود هدایتشان خواهیم کرد.( به یقین راه های خود را به آنان می نمایانیم.)

خلاصه انسان باید زمینه ی هدایت را در وجود خود به وجود بیاورد؛ تا هدایت شود. و گرنه طبیعت نعمت هدایت برخردار کردن همه از این نعمت هست. فقط باید زمینه فراهم شده باشد.

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس

خداوند در جای جای همین کتاب مقدس آسمانی قرآن می فرماید که ، قرآن برای ظالمین جز خسارت نیست و خسران آنان را زیاد و هرچه بیشتر می کند.

بحث در باره نعمت هدایت زیاد است، اجمال بحث هدایت بیان شد تا ما با مفهوم دعاهایی و راز و نیاز و نیایشی که با خداوند داریم را آشنا بشویم. چون عبادت با بصیرت به هدف قبول و اجابت زودتر می رسند تا عبادت جاهلانه.

چرا که پیامبر رحمت حضرت محمد ص می فرماید: نَومٌ معَ علمٍ خَیرٌ مِن صلاةٍ علی جهلٍ. یعنی: خوابِ توأم با علم و دانش، بهتر از نماز همراه با نادانی است.و روایت بسیار زیاد دیگری در این زمینه؛ نباید از مفهوم ژرف دعاها به سادگی گذر کنیم.

و ظالمان و کافران را خداوند هدایت نمی کند.(قصص:50 و مائده: 67)

اعمال صالح؛

مسئله ای که لازم است ما در باره ی اعمال و توفیق خواهی برای انجام اعمال صالح و هدایت به سمت عمل صالح ؛ بدانیم، این است که منظور کمیت اعمال ما نیست.، بلکه کیفیت و چگونگی اعمال است. اینکه از خداوند بخواهیم که ما را برای انجام هر سال مثلاً یک یا دو عمره و یا زیارت عتبات عالیات توفیق دهد. ضمن این که توفیق طلبی اینگونه هم خود مشروع است. ولی اینگونه دعا شرط لازم هدایت هست ولی شرط کافی نیست.

به قول معروف واحد شمارش اعمال عبادی ما کیلو و خروار و تُن نیست! بلکه همانگونه که در قرآن آمده است، واحد شمارش عمل، چه خیر و چه شرّ ذرّه است.

فَمَن یَعمل مثقالَ ذَرّةٍ خیراً یره و مَن یَعمل مثقال ذرّةٍ شرّاً یرهُ. یعنی: پس هر کس هموزن ذرّه ای کار خیر انجام دهد آن را می بیند. و هر کس هموزن ذرّه ای کار بد انجام دهد آن را می بیند.(زلزله: 7 و 8 )

و خدا می فرماید: هو الّذی خَلَقَ السّماواتِ و الارضَ فی ستّةِ ایّام و کان عرشُهُ علی الماء ؛ لیبلُوَکم ایُّکم أَحسنُ عملاً . یعنی: او کسی است که آسمان و زمین را در شش روز آفرید؛ و عرش او بر آب قرار داشت؛ تا شما را بیازماید که کدام یک عملتان بهتر است.(هود: 7) نفرمد که آکثر عملاً؛ بلکه کیفیت مهم است نه کمیّت.

و امام جعفر صادق ع در این زمینه می فرماید: مَن قَبِلَ الله مِنه صلاةً واحدةً لم یُعذِّبه ، و مَن قَبلَ منه حَسنةً ... لم یُعذِّبه. یعنی: هر که خداوند یک نماز از او بپذیرد، عذابش نکند و از هر که یک کار خوب بپذیرد ... عذابش نکند.

نماز در این حدیث شریف نماینده ی فرائض و واجبات مسلمین است ؛ پس اگر همین اندازه که فرائض و واجبات خود را درست و با شرایط کامل انجام بدهیم، به هدف و مقصود هدایت نائل آمده ایم و هدایت شده ایم. از عارف واصل آیة الله بهجت درخواست دستوراتی عرفانی می شد، ایشان می فرمودند: انجام واجبات و ترک محرّمات.

در انجام عمل هم رتبه رتبه و پلّه پلّه هست:

1- در ابتدا باید به خود اعمال عبادی خود اهمّیت یدهیم، چرا که امیر المومنین علی ع می فرماید: الیوم عملٌ و لا حساب و غداً حسابٌ و لا عمل. یعنی: امروز و دنیا روز عمل است نه حساب و فردای قیامت روز حساب است و نه عمل.

2- در اعمال، ما باید به کیفیّت آن اهمّت بدهیم. چرا که خداوند می فرماید، او خدایی است که آسمان ها و زمین را خلق کرد، تا بیازماید که کدامتان عمل شان بهتر است.

لیَبلُوَکم اَیُّکم اَحسَنُ عملاً. یعنی: تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است. امام علی ع در تفسیر این آیه می فرماید: لیسَ یعنی اًکثرُ عملاً و لکن اَصوبکم عملاً.یعنی: معنی این آیه این نیست که زیاد عمل انجام بدهید، بلکه عما را نزدیک به صواب انجام دهید. صواب یعنی اینکه زودتر و بهتر به نتیجه می رساند، أصوب یعنی اینکه به ثمر می رسد، یعنی به هدف می رسد.

3- و بعد از کیفیت باید به مستمرّ بودن آن اهمّیت بدهیم. در انجام اعمال هر چند کم هستند امیر مومنان با تکرار کلمه ی مداومت بر دائمی بودن آن عمل تکیه دارند؛ المداومة المداومة! در حدیث دیگری می فرمایند: قلیلٌ تدومُ علیه، أَرجی مِن کثیرٍ مَملولٍ منه. یعنی: عمل اندک که بر آن مداومت ورزی،از عمل بسیار که از آن خسته شوی امیدوار کننده تر است.

4- بعد از استمرار مورد دیگری که درجه عمل ما را بالا می برد و پله های بالای ارتباط با خدا هست ؛ تصفیه ی عمل است. در حدیثی از امیر المومنین می خوانیم: اَجلُّ ما ینزلُ من السماء التوفیق و اجل ما یصعدُ من الارض الاخلاص . یعنی: جلیل ترین چیزی که از آسمان به زمین نازل می شود، توفیق است و جلیل ترین چیزی که از زمین صعود می کند به آسمان اخلاص است.

اخلاص اصلی ترین شرط قبولی اعمال ما هست.

خلاصه اینکه همانگونه که مردم یکدیگر را در دنیا به اموال می شناسند ؛ در آخرت به اعمال شناخته خواهند شد؛ امام هادی ع : النّاسُ فی الدّنیا بالاموال و فی الآخرةِ بالاعمال. یعنی: مردم در دنیا با اموال شناخته می شوند و سروکار دارند و در آخرت با اعمال شناخته می شند.

مثلاً می گوییم فلانی ثروتمند است و یا فلانی فقیر است و با مال سنجیده می شوند ولی در آخرت اعمال ملاک شناخت مردم است.

بیشتر در باره ی نفس عمل گفته شد، ولی عمل صالح هم تقریباً شناخنه شد.

اگر توفیق داشتم و فرصتی پیش آمد فرازهای بعدی را هم بحث خواهیم کرد.

و اقض لی فیه الحوائجِ و الآمال

و در این روز خواسته ها و آرزوهایم را بر آورده ساز

یا من لا یتاج الی التفسیر و السئوال

ای کسی که به تفسیر و سئوال بندگان نیازمند نیستی

یا عالماً بما فی صدور العالمین

ای کسی که به آنچه در دلهای جهانیان است دانایی

صلّ علی محمّد و آله الطّاهرین

بر پیامبر و خاندان پاکش درود فرست.


ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۲۷
داود نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الى دارِ القَرارِبالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین.

خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان ودورم دار در آن از رفاقت بدان وجایم ده در آن با مهرت به سوى خانه آرامش به خدایى خودت اى معبـود جهانیان.

تکخوانی دعای روز شانزدهم ماه رمضان

همخوانی زیبای دعای روز شانزدهم

اللّهم وفقّنی فیه لموافقة الابرار

خدایا! در این روز مرا به موافقت - اعمال و افکار - نیکان موفق بدار.

ابرار از ماده برّ است و برّ یعنی نیکی، که در قرآن به همراه تقوی آورده شده است: تعاونوا علی البرّ و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان ؛ یعنی در نیکی و پرهیزکاری با هم همکاری و تعاون کنید و هرگز در راه گناه و تعدّی همکاری نکنید. (مائده2) که این آیه شریفه ارتباط مستقیم دارد با فرازهای دعای امروز؛ و در سوره مبارکه دهر که ویزگیهای ابرار را بیان می فرماید در آنجا و با سیزده آیه نعمات بهشتی ابرار را بیان می فرماید که مربوط می شود به فراز سوم دعای امروز.

ویزگیهای ابرار و نیکان در قرآن؛

خداوند در قرآن و در سوره ی انسان(دهر) ، که در فضیلت اهل بیت و حضرت امیر المومنین ع و فاطمه زهارا (س) نازل شده است؛ شش خصلت برای ابرار بیان فرموده است:

1- به نذر خود وفا می کنند 2- از روزی که عذابش گسترده است می ترسند 3- غذای خود را با این که نیاز دارند به نیازمندان می بخشند 4- اعماشان لوجه الله است، فقط برای خداست 5- هیچ پاداشی از دیگران نمی خواهند 6- از پروردگار عالمیان می ترسند در روزی که عبوس است.

آیات 5 تا بیست و پنج سوره ی مبارکه انسان در فضیلت اهل بیت ع نازل شده است؛ که با ابرار آغاز می شود:

اِنّ الابرار یَشربونَ مَن کأسِ کان مزاجها کافوراً ؛ عیناً یَشربُ بها عبادُ اللهِ یُفجّرونَها تفجیراً ؛ یوفونَ بالنّذر و یخافونَ یوماً کانَ شرّهُ مستَطیراً ؛ و یُطعمون الطّعامَ علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً ؛ انّما نُطعمکم لوجه الله لا نریدُ منکم جزاءً و لا شکوراً ؛ انّا نخافُ مِن ربّنا یوماً عبوساً قمطریراً .

یعنی: به یقین ابرار و نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است ؛ از چشمه ای که بندگان خاص خدا از آن می نوشند؛ و از هر جا بخواهند آن آب را جاری می سازند ؛ آنها به نذر خود وفا می کنند، و از روزی که شرّ و عذابش گسترده است می ترسند ؛ و غذای خود را با آنکه به آن علاقه و نیاز دارند به مسکیتن، یتیم و اسیر می دهند ؛ ( و می گویند ) ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم ؛ ما از پروردگارمان ترسانیم در آن روزی که عبوس و سخت است.( انسان آیات5 تا 10 )

در سوره مبارکه بقره هم چند ویژگی برای نیکی و نیکوکار و ابرار بیان می فرماید، در آنجایی که مسلمین در باره ظواهر دین بحث می کنند و از قبله که به کدام سو نماز بخوانند، و درباره قبله و تغییر آن صحبت می کنند؛ این آیه نازل شد و روشن کرد که برّ به این ظواهر کار و صورت اعمال ما نیست که شما همه ی وقت خودتان را صرف بحث در این مورد کرده اید؛ بلکه برّ و ابرار خصوصیاتشان اینگونه است:

1- به خدا ایمان دارند 2- به روز رستاخیز ایمان دارند 3- به فرشتگان اعتقاد دارند 4- به کتاب آسمانی ایمان دارند 5- به پیامبران ایمان آورده اند 6- مال خود را با عین علاقه و نیاز خود به به خویشاوندان خود می بخشند و به یتیمان و فقرا و در راه ماندگان و گدایان و بردگان انفاق می کنند 7- نمار را به پا می دارند 8- زکات را می پردازند 9- به عهد خود وفا می کنند 10- در برابر محرمیتها بردبارند 11- در بیماری ها استقامت می ورزند و صبورند 12- در میدان جنگ استقامت دارند و صبورند 13- اینان راستگویا و صادقین هستند 14- پرهیزکار هستند.

این آیه به وضوح برای ما بیان می کند که باید موافق با ابرار باشیم و در کارها و افکار و اعمال مان باید به آنها نگاه کنیم نه به خومان و در خودمان بمانیم و به جایی نرسیم.

همه می دانیم چه شیعه و چه عامه که آیه اطعام در عین علاقه و نیاز در رسای اهل بیت هست و در این آیه هم ذکر خیر از این خصلت امیر المومنین ع آمده که به او باید نگاه کنید و برّ را باید در وجود او می دیدید نه اینکه همه ی وقت تان را در بحث از قبله بگذرانید به بطالت؛ به خاطر همین آیات هست که پیامبر به ما می فرماید که امروز باید اینگونه دعا کنید؛ تا ما ابرار را بشناسیم و از خداوند توفیق بخواهیم که موافق با افکار و اعمال ایشان باشیم.

لیسَ البرّ اَن تولوا وجوهکم قِبَلَ المشرقِ و المغربِ ، و لکنَّ البرّ مَن ءامن باللهِ و الیومِ الآخرِ و الملائکةِ و الکتابِ و النّبییّن و ءاتی المال علی حبّه ذَوی القربی و الیتمی و المساکین و ابن السّبیل و السّائلین و فی الرّقاب و اَقامَ الصّلاةَ و ئاتی الزکاةَ و الموفون بعهدهم إذا عاهدوا و الصّابرینَ فی البأساءِ و الضّراء و حینَ البأس اولئک الّذینَ صدقوا و اولئک هم المتّقون .

نیکی، تنها این نیست که (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مشرق و یا به سوی مغرب کنید؛ ( و تمام گفتگوی شما، درباره ی قبله و تغییر آن باشد؛ و همه ی وقت خود را مصروف آن سازید) بلکه نیکی و نیکوکار کسی است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران، ایمان آورده اند ؛ و مال خود را ، با همه ی علاقه ای که به آن دارند، به خویشاوندان و یتیمان و مساکین و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق می کنند ؛ نماز را بر پا می دارند و زکات را می پردازند ؛ و همچنین کسانی که به عهد خویش هنگامی که عهد بستند، وفا می کنند؛ و در برابر محرومیّتها و بیماری ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج می دهند؛ اینها کسانی هستند که راست می گویند؛ - گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است - و اینها هستد پرهیزکاران. (بقره آیه 177)

ابرار و نیکان در روایات؛

پیامبر ص ده ویژگی برای آنها بیان فرموده است.

رسول الله ص : أمّا علامةُ البارّ فعشَرةٌ : یُحبّ فی الله ، و یُبغِضُ فی الله ، و یُصاحبُ فی الله ، و یُفارقُ فی الله ، و یَغضَبُ فی الله ، و یرضی فی الله ، و یعملُ لله ، و یَطلُبُ إلیه ، و یَخشعُ لله خائفاً مخوفاً طاهراً مخلصاً مستحیاً مراقباً ، و یُحسنُ فی الله .

یعنی :نشانه ی نیکوکار ده چیز است: 1- برای خدا دوست می دارد 2- برای خدا دشمنی می ورزد 3- برای خدا یار و همراه می شود 4- برای خدا جدا می شود 5- برای خدا خشم می گیرد 6- برای خدا خشنود می شود 7- برای خدا کار می کند 8- خدا را می طلبد و خدا جو است 9- در برابر خدا خاشع و ترسان و هراسا و پاک و با اخلاص و باحیا و مراقب خود است 10- برای خدا احسان و نیکی می کنند.

امام باقر ع می فرماید: أربعٌ من کنوز البرّ : کتمانُ الحاجة ، و کتمان الصّدقة ، و کتمان الوَجَع ، و کتمان المصیبة. یعنی: چهار چیز از گنج های برّ و نیکی است : نهان داشتن نیاز و نهان داشتن و نهان دادن صدقه و نهان داشتن درد و نهان داشتن مصیبت .

رسول الله ص: لا یزیدُ فی العمر الاّ البرّ . یعنی: بر عمر نمی افزاید مگر برّ و نیکی.

و جنّبنی فیه مُرافقة الاشرار

و مرا از دوستی با بدکاران دور گردان

مرافقة از رفق است یعنی دوست و همراه شدن با کسی و مرافقة یعنی دوستی و قبول دوستی دیگران؛ اشرار هم جمع شر است یعنی بدی.

اشرار و شرّ در مفاهیم قرآنی؛

انسان در تشخیص اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی بد، اشتباه می کند، و اینکه چه کسی و چه دوستی خوب است و چه دوستی ای شر و بدی به انسان می رساند، دچار اشتباه می شود. همانگونه که خداوند متعال در قرآن می فرماید: کتب علیکم القتال ، و هو کُرهٌ لکم ، و عسی اَن تکرهوا شیئاً و هو خیرٌ لکم و عسی أن تُحبّوا شیئاً و هو شرٌّ لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون . یعنی: جهاد در راه خدا برای شما مقرر شد ، در حالی که برای شما نا خوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است، و خدا می داند، و شما نمی دانید.( بقره آیه 216)

و حتی چه بسا خواسته ها و دعاهایی که از خداوند داریم به ضرر ما باشد و سر و بدی ما در آنها باشد؛ یعنی ممکن است انسان انقدر در اشتباه باشد و با خدا ارتباط دارد و دعا می کند ولی همین خواسته از خدا هم ممکن است به اوشرر برساند. همانگونه که خداوند متعال در قرآن می فرماید: و یَدعُ الانسانُ باشَّردُعاءَهُ باخیر و کان الانسانُ عجولاً. یعنی: انسان - بر اثر شتابزدگی - بدی ها را طلب می کند آنگونه که نیکی ها را طلب می کند؛ و انسان همیشه عجول بوده است.(إسراء آیه 11)؛ البته دعا در این آیه معانی وسیعی دارد که هر گونه طلب و خواستن را شامل می شود.

در روایتی امام صادق ع می فرماید: راه نجات و هلاکت خود را بشناس، مبادا از خدا چیزی بخواهی که نابودی تو در آن است؛ در حالی که گمان می بری نجات تو در آن است؛ و بعد آیه فوق را تلاوت فرمودند.

در سوره فلق و ناس هم از شرّ اینچنین اشراری به خدا پناه می بریم:

1- از شرّ هر آنچه خدا آفریده است 2- از شرّ دشمن و شروری که در تاریکی یورش می برد و به فرمده امام خامنه ای شبی خون می زند. 3- از شرّ افسونگران که با افسون در گره ها می مند. 4- از شرّ حسودی که حسادت می کند. 5- از شرّ وسوسه گر پنهان که پنهانی و بی خبر وسوسه می کند.

دو روایت؛

امام صادق ع می فرماید: الغضب مفتاح کلّ شرّ. خشم کلید هر بدی است.

پیامبر ص می فرماید:« إنّ ابلیس یَخطُبُ شَیاطینَهُ و یقولُ: علیکم باللّحم و المسکر و النّساء ، فإنّی لا أجدُ جِماعَ الشّر إلاّ فیها. یعنی: ابلیس برای شیطان های خود سخنرانی می کند و می گوید: بر شما باد گوشت و مسکر یعنی مست کننده و زنان.» مقصود این است که با وارد ساختن مردم به افراط در خوردن گوشت زمینه ی شهوترانی را فراهم کنند و به وسیله ی مسکر ها و مست کننده ها عقل آنها را از بین ببرند و از این طریق زمینه را برای تجاوز جنسی و اعمال نامشروع فراهم نمایند.

و آونی فیه برحمتک الی دار القرار

و مرا با رحمت خویش در بهشت جاودان منزل و ماوا ده.

دار القرار، یکی از القاب و اسامی بهشت است.

در سوره مبارکه انسان، که در شرح فراز اول دعای امروز آیاتی بیان شد، در ادامه همان آیات و در بیان پاداش ابرار و نیکان سیزده آیه از مشخصات دار القرارِ ابرار را بیان می فرماید. از آیه یازده الی بیست و دو ، مشخصات بهشت ابرار را بر می شمرد.

بالهیّتک یا اله العالمین

به حق خداییت ، ای خدای عالمیان

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۱ ، ۰۲:۲۶
داود نوروزی
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین.

خدایا روزى کن مرا در آن فرمانبردارى فروتنان وبگشا سینه ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت اى امان ترسناکان.

تکخوانی دعای روز پانزدهم ماه رمضان

همخوانی زیبای دعای روز پانزدهم

اللّهم ارزقنی فیه طاعة الخاشعین

خدایا! در این روز طاعت بندگان فروتن و خاشعت را روزی ما گردان

خداوند تبارک و تعالی رزّاق است ، یعنی بسیار روزی دهنده، رازق، یعنی روزی دهنده .

روزی هم دو نوع است، روزی مادّی و روزی معنوی؛ اینکه خداوند رزاق است منظور فقط این نیست که روزی و مایحتاج زندگی مادی ما را به ما به طرق مختلف می رساند؛ بلکه روزی معنوی هم دست خداست. در ماه رمضان هم که ما مهمان خدا هستیم ، او ما را به گرسنگی و تشنگی دعوت کرده تا ما بدین وسیله به روزی معنویش برسیم و رزق و روزی حقیقی را روزی ما کند. یعنی اینکه ما باید از رزق مادی خداوند بگذریم تا به روزی حقیقی او برسیم، همه جا رسم بر این است که دعوت کننده و صاحب خانه وقتی مهمانی را دعوت می کند از بهترین اطعامی که برایش مقدور است برای مهمان تدارک میبیند و ما هم که مهمان خداوند هستیم او از بهترین روزی و نعمات و وسیله پذیرایی از ما پذیرایی می کند، از شب قدر و قرآن و ذکر و گرسنگی و تشنگی و طاعت و عبادت خاشعانه و مخلصانه برای او.

فرمانبردای فروتنانه هم یکی از همین روزی های حقیقی و ماندگار است، چرا که روزی ها و نعمات دیگر که مادی هستند، فقط در دنیا تاریخ مصرف دارند و آدم که از این دنیا رفت هرچه روزی داشته، از خانه و کاخ و کوخ و ثروت و دیگر نعمت ها ، تاریخ مصرف شان تمام می شود. ولی نعمت عبادت رزق و روزی و نعمتی هست که تاریخ مصرف ندارد و زمان ماندگاری آن تا ابد است.

خاشعین چه کسانی هستند؟

خاشعین از ماده خشوع به معنای حالت تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر حقیقت مهم یا شخص بزرگی به انسان دست میدهد. روشن است که یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد یا انسان در آیاتی که بر پیامبر ص نازل شده است، به درستی تدبّر کند، خشوع می یابد؛ ولی قرآن گروهی از مومنان را در آیه شانزدهم سوره حدید، سخت ملامت می کند که چرا در برابر این امور خاشع نمی شوند.( تفسیر نمونه ج23، ص332)

ذکر و یاد خداوند باعث خشوع در برابر او می گردد، پس یکی از نشانه های آنها ذاکر بودن شان است. چرا که خداوند در قرآن می فرماید: أَلم یأنِ للّذین آمنوا أَن تَخشعَ قلوبُهم لذکر الله و ما نزل من الحق. یعنی: آیا وقت آن نرسیده است که دل های مومنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد.

خاشعین در برابر عظمت و آیات خدا گریان هستند. و یَخرّون للأذقانِ یبکون و یزیدهم خشوعاً. یعنی: آنها - بی اختیار - به زمین می انتند و گریه می کنند و - تلاوت این آیات - بر خشوعشان می افزاید.

امام زین العابدین ع در دعایی می فرماید: و أَعوذ بک مِن نفسٍ لا تَقنَعُ و بَطنٍ لا یَشبع و قلبٍ لا یَخشع. یعنی: خدایا! به تو پناه می برم از نفسی که قانع نمی شود و شکمی که سیر نمی شود و دلی که خاشع نمی شود.

خشوع در برابر خداوند باعث خشوع مخلوقات او در برابر خاشع می گردد؛ در حدیث معراج به نقل از خداوند متعال پیامبر می فرماید: ما عَرَفَنی عبدٌ و خشعَ لی إلاّ خشع له کلُّ شیءٍ. یعنی: هیچ بنده ای مرا نشناخت و در برابرم خاشع نشد مگر آنکه همه ی اشیاء در برابر او خشوع کنند.

صفات خاشعین؛

رسوا خدا ص می فرماید: أما علامة الخاشعِ فأربعةٌ: مراقبة الله فی السّرُ و العلانیّة ، و رُکوبُ الجمیلِ ، و التفکر لیومِ القیامة ، و المناجاة الله. یعنی: نشانه خاشع چهار چیز است: حساب بردن از خدا در نهان و در آشکار ، انجام کارهای نیک ، انیشیدن برای روز قیامت، و راز و نیاز با خدا.

امام علی ع می فرماید: مَن خَشَعَ قلبُهُ خَشَعَت جوارحُهَ. یعنی: کسی که دلش خاشع شد، اندام هایش نیز خاشع شود.

خشوع نفاق چیست؟

کسی که جسمش خاشع باشد ولی قلبش خاضع نباشد او خشوع منافقانه دارد.

پیامبر ص می فرماید: مَن زاد خشوع الجَسد علی ما فی القلب فهو خشوع النفاق. یعنی: کسی که پیکرش بیش از دلش خاشع باشد این خشوع نفاق آمیز است.

پیامبر ص می فرماید: إیّاکم و تَخَشُّع النفاق ، و هو أن یُری الجسد خاشعاً و القلبُ لیس بخاشع. یعنی: از خشوع نمایی منافقانه بپرهیزید ، و آ« چنین است که بدن را خاشع نشان دهیو در حالی که دل خاشع نیست.

از این روایت نورانی بر می آید که خشوع یک امر جسمی و جوارحی است و باید همراه با خضوع باشد که آن یک حالت درونی و قلبی است، که باید درون و برون عبادت کننده یکی باشد. خشوع یعنی حالت تواضع و فروتنی و ادب جسمی و خضوع، ادب و تواضع و فروتنی درونی و قلبی و دلی.

و اشرح فیه صدری بأنابة المخبتین

و سینه ام را به توبه ی فروتنان، فراخ ساز

أفمن شرح اللهُ صدره للاسلام فهو علی نورٍ من ربّه. یعنی: آیا کسی که خدا سینه اش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته - همچون کوردلان گمراه است؟ - .زمر آیه 22

شرح صدر یعنی فراخی و گشادگی سینه است تا ظرفیت پذیرش سخن حق را داشته باشد و چون شرح صدر به خاطر اسلام است و اسلام یعنی تسلیم در برابر خدا و آنچه او اراده کرده و او هم جز حق را اراده نمی کند، در نتیجه، شرح صدر برای اسلامبه این معناست که انسان وضعی به خود بگیرد که هر سخن حقی را بپذیرد و آن را رد نکند. (تفسیر المیزان، ج17، ص255)

در مقابل شرح صدر، قساوت قلب است. این حالت در دل هایی است که در برابر نور حق و هدایت انعطافی از خود نشان نمی دهند و نرم و تسلیم نمی شوند و نور هدایت در آنها نفوذ نمی کند. بعضی حقیقت را با یک اشاره درک می کنند در حالی که گویا ترین دلایل و نیرومندترین موعظه ها در برخی از انسان ها هیچ اثری نمی گذارد. که هریک عواملی دارد. مطالعه و ارتباط با علمای صالح و خودسازی و پرهیز از گناه و یاد خدا عوامل مهم شرح صدر است و بر عکس، جهل و گناه و هم نشینی با بدان و گنهکاران باعث تنگی روح و قساوت قلب می شود. (تفسیر نمونه،ج19،ص425 با تلخیص)

در روایتی می خوانیم که ابن مسعود از تفسیر آیه 22 سوره زمر سئوال کرد و پرسید: چگونه انسان شرح صدر پیدا می کند؟ پیامبر اکرم فرمود:« هنگاهی که نور به قلب انسان داخل شود، گسترده و باز می گردد.» عرض کرد: ای رسول خدا، نشانه آن چیست؟ فرمود: « توجه به سرای آخرت و جدا شدن از سرای فریب و آماده گشتن برای مرگ پیش از فرود آمدنش.»

در روایتی از امام علی ع می خوانیم: اشک ها خشک نمی شود مگر به خاطر قساوت و سختی دلها و دل ها سخت و سنگین نمی شود مگر به خاطر فزونی گناه.»

شرح صدر دارای اثراتی هست ؛

1 - بالا رفتن ظرفیت؛ ظرفیت پذیرش بلاها و پاداش ها و مسئولیت ها

2 - باعث از بین رفتن یاس و ناامیدی در انسان می شود.

3 - غم ها زدوده می شوند.

4 - دیگر حراسی از دشمنان ندارد

5 - پذیرش شکست ها راحت تر و آسان تر می شود.

تحمل بالا و شرح صدر چیزی است که حضرت موسی ع هم وقتی از جانب خداوند مامور شد تا به سوی فرعون برای دعوت به حق برود؛ از خداوند خواست تا به او عنایت کند. او می دانست که در پس آن ماموریت سخت چه مشکلات طاقت فرسایی در مقابل فرعونیان و حتی قوم خود خواهد داشت، از خداوند خواست که ظرفیت او را بالا ببرد و عرض کرد: ربّ اشرح لی صدری . یعنی: پروردگارا! سینه ام را گشاده کن.

باَمانک یا اَمان الخائفین

به حق امان بخشیت ای ایمنی دل های ترسان

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۱ ، ۰۰:۳۶
داود نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین.

خدایا مؤاخذه نکن مرا در ایـن روز به لغزشها و درگذر از من در آن از خطاها وبیهودگیها وقرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها وآفات اى عزت دهنده مسلمانان

تکخوانی دعای روز چهاردهم ماه رمضان

اللهم لا تواخذنی فیه بالعثرات

خدایا! در این روز مرا به لغزش هایم مواخذه مفرما

عثرات جمع عثره به معنای لغزش است. همانطور که روشن است، لغزش قبل از افتادن است و کسی که پایش بلغزد ، ممکن است بافتد و ممکن است خودش را نگهدارد و تعادل خودش را حفظ کند و نیافتد؛ و عثره و لغزش در اینجا ، بعضی از رذائل اخلاقی است که مومنین را به افتادن در پرتگاه گناه می کشاند و در صورت غفلت و متوجه نبودن و سرمست خطای خویش بودن، وی را به سیاه چاله ی گناه می اندازد؛ و اگر در آن لحظه ی خطا به خودش بیاید و پرتگاه گناه را ببیند، می تواند خودش را حفظ کرده و به گناه نیافتد.

ما امروز این خواسته را از خداوند داریم ، که لغزش های ما را به انداختن به گناه جریمه نکند.

از امروز روزه دار حتی لغزش هم نباید از او سر بزند؛ تا امروز از خداوند می خواستیم که ما را و روح ما را پاک کند از گناهانی که مرتکب شده ایم و روح ما را با آب توبه و انابه بشوییم؛ حالا که به نیمه راه نزدیک شده ایم، خداوند به برکت روزه ما را از خبائث و گناهان پاک کرده و از فردا دعاها و خواسته های ما از خداوند بیشتر در جهت جلای روح ما و زینت و زیور آن به ملکات اخلاقی الهی می باشد و روزه دار از فردا در مرحله و مقام تحلیه که در شرح دعای روز سیزدهم گذشت قرار می گیرد.

مولای من! یا جمیل الستر! عثرات و لغزش های ما را عفو کن، اللّهم مولای کم من قبیحٍ سترته و کم من عثارٍ وقیته، خدایا! مولایم! چقدر از زشتیم را پوشیدی و چقدر از لغزش مرا نگاه داشتی که به ظلمت گناه نیافتم. مولای من! در روز چهاردهم ماه کریم و کریم ماه ها، ما را به کرامت این ماه از لغزش ها حفظ کن و پاک گردان تا شایسته و لایق این باشم که تا آخر میهمانی در خوان گسترده ات با مومنین و عارفین دل سوخته ات همراه و همنشین و همخوان و همسهره باشم.

اللهم و من ارادنی بسوءٍ فارده ... و اَقلنی عثرتی و اغفر زلّتی .. خدایا! هر کس بدی مرا بخواهد و مرا به سمت گناه بلغزاند، او را بلغزان ... و لغزش هایم را جبران کن و گناهم را ببخش ...

و اًقلنی فیه من الخطایا و الهفوات

و در این روز خطاها و لغزشهایم را جبران و کم کن

خطا یعنی اشتباه و هفوات، جمع هفوه یعنی لغزش.

بنده گاهی خطا و اشتباه می کند، یعنی شاید به عنوان و حکم کار واقف نباشد و کاری را انجام دهد که مرضیّ خداوند نباشد و خود این مسئله را نداند. و گاهی هم به حکم و مسئله و کار واقف است ولی فراموش می کند و نسیان؛ چرا که خداوند در قرآن در حالات مومنان چنین می فرماید که آنها اینگونه به درگاه الهی راز و نیاز و نیایش می کنند: ربّنا لا توءاخذنا اِن نسینا اَو اَخطأنا. یعنی: پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مواخذه مکن. بقره آیه 286

مفسرا در ذیل این آیه گفته اندکه فراموشی دو نوع است: یکم اینکه انسان هیچ اختیاری در به وجود آوردن آن ندارد؛ مانند کسی که بیمار شده و بر اثر بیماری دچار فراموشی می گردد. بی شک اینگونه فراموشی مجازاتی ندارد. دوم، فراموشی که ممکن است مجازات داشته و مقدمه ی آن، بی توجهی و غفلت خود انسان باشد. این آیه به مومنان می آموزد که از خدا بخواهند آنها را به سبب این نوع خطا و فراموش کاری مواخذه نکند. اطیب البیان ج3 ص94

خدایا! غفلت ما باعث شده که ما خطا کنیم و به مقدمه ی گناهی بلغزیم، ما را به این خبط مان مواخذه مکن و قلم عفو بر خطاهایمان بکش و ما را آنی به خودمان وامگذار و لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابداً ... چرا که اگر خطاهای ما را عفو نکنی، لبس مسکنت و خواهری ما خواهد شد و ما را در پیشگاه تو و بندگان مخلصت خوار خواهد کرد .. پس از زبان سید الساجدین و زین العابدین با تو سخن می گویم: الهی! اَلبَسَتنی الخطایه ثَوبَ مذلّتی ... الهی! و إن کان الاستغفار من الخطیئة حطّةً فانّی لک من المستغفرین.. خدایا! خطاهای من لباس خواری و ذلت بر من پوشانیده ... الهی! و اگر استغفار و طلب آمرزش کردن موجب محو خطاها است، من از آمرزش طلبان هستم ...

اللّهم اغفر لی کلَّ ذنبٍ اَذنبته و کلَّ خطیئةٍ اَخطاتها ... خدایا! هر گناهی که انجام داده ام را ببخش و هر خطایی که مرتکب شده ام.

و لا تجعلنی فیه غرضاً للبلایا و الافات

و مرا هدف بلاها و آفت های جهان قرار نده.

خدایا! حالا که مرا بخشیده ای، بلاها و آفاتی را هم که معلول علت گناه قرار داده ای را هم از ما دور بگردان و ما را هدف بلاهایی که گناهان ما باعث شده اند قرار نده.

ممکن است خداوند گناهانی را که ما مرتکب شده ایم را ببخشد ولی، تبعات آنها که تغییر نعمت ها و نزول بلایا هست باقی باشد. به این خاطر است که پیامبر به ما می آموزد که بعد از طلب بخشش و مغفرت الهی، از او بخواهیم که بلاهای معلول معصیت را هم از ما برگرداند. همانگونه که در دعای کمیل، امیر مومنان و مولای عارفان، علی ع به شیعه ی خود می آموزد که اینگونه دعا کنیم: اللهم اغفر لی الذنوب الّتی تُنزل النِّقم ، اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تُغیّر النّعم ، اللهم اغفر لی الذّنوب الّتی تَحبس الدّعا ، اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تُنزل البلاء. یعنی: خدایا! بیامرز گناهانی از من که نقمت ها و بدبختی ها را فرو می آورند ، خدایا! گناهانی را که نعمت ها را تغییر می دهند را از من بیامرز، خدایا! بیامرز بر من گناهانی را که مانع اجابت دعا می شوند، خدایا! گناهانی که باعث نزول بلا می شوند را از من ببخش و بیامرز.

البته بلاها هم در مواضعی و مواقعی دلایل جداگانه ای دارندامیر مومنان حضرت علی ع می فرماید: اَنّ البلاء للظالم ادب ، و للمومن امتحان ، و للانبیاء درجه ، و للاولیاء کرامةٌ. یعنی: بلا مایه تادیب ستمگر و آزمایش مومن و ترفیع درجه پیامبران و بزرگداشت اولیاء خدا است.

یکی ار مصادیق ظلم ، ظلم به خود است و گناه، ظلم کردن به خود انسان است. آنجا که یونس پیامبر ع در تاریکی های شکم ماهی از ظلم خویشتن بر خویش اینگونه می نالد: فنادی فی الظلمات اَن لا اله الاّ انت، سبحانک انّی کنت من الظالمین. یعنی: و در آن تاریکی های زیاد صدا زد خداوندا! جز تو معبودیی نیست؛ منزّهی تو من از ستمکاران بودم. انبیاء آیه 87.

اگر ایمان، معرفت و ظرفیت باشد بلا هم می شود نعمت ، آنجایی که امام علی ع می فرماید: لا یَکمُلُ ایمان المومن حتّی یَعُدّ الرّخاءَ فتنة و البلاءَ نعمة. یعنی: ایمان مومن کامل نیست مگر آن که رفاه را فتنه و بلا را نعمت شمارد.

بعزَّتک یا عزَّ المسلمین

به عزتت ای عزت بخش مسلمانان

ما از خداوند این خواسته ها را در هر روز از ماه رمضان داریم

اما ما هم باید این صفات را بشناسیم و خودمان را به آنها نزدیک کنیم

این دعاها توفیق الهی را شامل حال ما می کند که در راه هرآنچه از خداوند خواسته ایم

قدم برداریم

التماس دعا توفیق مزید

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۱ ، ۰۴:۵۳
داود نوروزی